غزل آمد که با گلواژه ها روشن کند معنای مادر را قلم فریاد زد هرگز ندارد واژه ای یارای مادر را شبیه هرچه را پیدا کنی شاید میان عالم هستی نمی گیرد کسی در عشق ورزی و محبت جای مادر را تمام خلق در کشتی و لنگر گاه دریای بلا مادر ندارد هیچ جا آرامش آغوش بی همتای مادر را زمین جای خودش گه گاه می لرزد تمام عرش با یک آه اگر طوفان شود موجی بلرزاند دل دریای مادر را خدا ای کاش بعد از سجده ی خود واجبش می کرد بر مردم سه نوبت سجده ی طولانی هر روزه بر پاهای مادر را یتیمی را فقط فقدان بابا خوانده اند اما کسی داند که در آغوش خاک سرد برده قامت رعنای مادر را گمانم بهترین موسیقی دنیاست، حتی در خود جنت خدا هم پخش خواهد کرد هی لالایی زیبای مادر را 📚 گیدا @gida13