به نام خدا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یادش‌ به‌ خیر در به‌ دری‌هایِ اربعین یادش‌ به‌خیر بی‌سر ُو سامانتان شدیم یک سفره پهن بود نجف تا به کربلا یادش‌ به‌خیر ما همه مهمانتان شدیم آنقدر لقمه بود همه سیر می‌شدند زوّار لحظه لحظه نمک‌گیر می‌شدند در این مسیر صحبتی از خستگی نبود پیر و جوان به شوقِ حرم شیر می‌شدند شادابی و طراوت و ایثار و بندگی در بینِ این مسیر شکوهی عجیب داشت آن روزها تمامیِ این راه روز و شب می‌شد حسینیه همه جا بویِ سیب داشت اِقرار می‌کنم به تو وابسته‌ام فقط اِصرار می‌کنم که مَرانی مرا حسین دنبال می‌کنم همه جا روضه‌هایِ سر گودال و نیزه... تشتِ طلا... زیرِ پا... حسین یک اربعین به پایِ سرت ناله زد حرم یک اربعین چه‌ها به سرِ خواهر آمده یک جمله روضه مرثیه‌یِ خواهرِ شماست از شام زینبِ تو چنان مادر آمده قامت کمان و نیلی و پهلو شکسته‌ام مویِ سرم سپید ولی رویِ من سیاه از آن امانتی که سِپُردی به من نپرس آمد خرابه سر شده ویرانه قتلگاه خنجر سراغِ پشتِ سرت رفت خوب شد جان کَندی و ندیده دو چشمت طناب را شکرِ خدا نبود علمدار چون زدند دائم به تشتِ رأسِ تو جامِ شراب را پای سرِ بریده به هم جام داده‌اند پایِ سرِ تو حرفِ خرید و فروش بود لرزید کودکی که به من تکیه داده بود وقتی اشاره کرد به او مردی از یهود پیشِ نگاهِ قافله خندید حرمله پیشِ رباب قاتلِ طفلت صِله گرفت وقتی که زجر واردِ بزمِ یزید شد دستی به صورتش گُلِ این عائِله گرفت ای سربریده زائرِ تو قدخمیده است جایِ لگد به چادرِ من مانده غیرتی با ساقِ نیزه پای سرِ نیزه دشمنت پهلوی ندبه‌خوانِ تو سوزانده غیرتی http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ