▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ به نام خدا «چهار رکعت دلواپسی» میـان بارش بـارانے از سـتـاره رسید اگرچه مثــنوی... اما چـهار پاره رسید چــهار پــارۀ تـن، نه چــهار پــارۀ دل چهــار مــاه شـب بـی‌کسے ولے کامـل چهـار ابـر به باران رســیده در سـاحل چهــار رود به پایان رســیده، دریا دل چهار فصل طلایے ولے میــان خــزان چهار بغض غم‌ انگیز و مادرے نگــران چهار مـرتبه وقـتے به غم دچار شوی براے دشمن خـود نیـز گریــه‌دار شوی مدینه، حسرت دیرینۀ دو چشم ترش چهار قبـر غــریب است باز در نظرش چقدر خاطره مانده‌ست درمفاتیحش و دانه‌ دانۀ اشکے که بوده تسبیحش نشسته بود شب جمعه‌اے کنار بقــیع کمیل زمزمـه می‌کرد در جـوار بقیــع غروب،لحظۀ تنهایی‌اش دوباره رسید غروب‌ها دل اوخون‌تر است ازخورشید به غصـه‌هاے جــگر ســوز می‌زند پهلو دوباره شعله کشیده‌ست آب وقت وضو شــروع می‌کــند او لیــلة‌ المـصــائب را همیــن‌ که دست به پهلو نماز مغرب را… چهــار رکعــت دلواپـسے پس از مغرب چهار نافلـه در بی‌کــسے پـس از مغرب در آســمان نگاهــش که بی‌ستاره شده چــهار آینـه مانــده، هــزار پـاره شـده شکســت آیـنه‌هایش مــیان گرد و غبار شلمچه، ترکش و خمپاره، کربلاے چهار از آن زمـان که پسرهاے او شهید شدند یکے یکے همـه موهـاے او سفــید شدند وهمسرے که به دل غصه‌اے گذاشت،وَ رفت نماز صبــح سراز سجــده برنداشت، وَ رفت اگرچه بین غم و غصـه‌هاے خود تنهاست ولے چهـارم هــر ماه روضــه‌اش برپاست طراوتـے که نرفــته‌سـت سال‌ها از دست بهشـت خـانــۀ او سـفــرۀ اباالفضل است صـداے گــریه بـلند است بیــن مرثیه‌ها چـه دلــنواز شــده یا حسیـن مرثـیه‌ها نشستـه گــوشــۀ ایوان کنــار گلــدان‌ها براے بـدرقه با اشــڪ خود به مهمــان‌ها - - در التماس دعایش چه حرف‌ها گفته است به لطف آن کمر خسته کفش‌ها جفت است... یکے یکی همه رفتند و باز هم تنهاست... 🖊رضا خورشیدے فرد http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ 📌کانال مداحے گلواژه هاے اهل بیت (ع) ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒