▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
دو روایت موازے در شعر (فرم در خدمت اندیشه)
🔹شعر و داستان دو هنر تاثیرگذار هستند و اگر این دو هنر با یکدیگر تلفیق شوند، تاثیرے مضاعف خواهند داشت. از دیرباز مثنوے قالب مناسبے براے این کار بوده است؛ هر چند مثنویهاے داستانے گذشته غالباً به نظم نزدیکترند. در دهههاے اخیر، هم مثنوے با تحولاتے رو به رو بوده (از جمله سرودن مثنوے در وزن بلند) و هم حضور روایت و داستان در شعر شکلهاے هنریتر و تصویریترے را تجربه کرده است.
🔸در این مثنوی، شاعر فرم را به خوبے در خدمت اندیشه قرار داده است و بے آنکه بخواهد حرفے شعارگونه در شعر بیاورد تنها در قالب فرم، اندیشهے خود را در شعر جریان بخشیده است. این اندیشه که الگوے شهدا و پدران و مادران شهداے ما، اهلبیت و پدران و مادران شهداے کربلا بودهاند و اینکه چقدر زندگے شهدا و پدران و مادران آنها رنگ و بوے زندگے اهلبیت را داشته و دارد، میتواند به صورت شعارے و یا به صورت بیان شاعرانه اما گزارشگونه در شعر بیاید. اما شاعرِ این شعر، کارے فراتر کرده است و با کمڪ فرم و روایت به جاے گزارش این موضوع، آن را به زیباترین شکل نمایش داده است.
🔹این مثنوے هجده بیت دارد و ما تا بیت دوازدهم گمان میکنیم که شعر دربارهے حضرت اُمالبنین (علیهاالسلام) و حتے حضرت زهرا (علیهاالسلام) است. اما به یکباره متوجه میشویم که داستان چیز دیگرے است و شاعر زندگے زنے را روایت میکند که چهار فرزندش شهید شدهاند. و اینجاست که بازگشت به بیت نخست و بازخوانے شعر لطف دیگرے پیدا میکند. اوصاف زندگے این بانو، بے آنکه رنگ اغراق به خود گرفته باشد، بسیار رنگ و بوے زندگے حضرت زهرا (علیهاالسلام) و حضرت ام البنین (علیهاالسلام) را دارد.
🔸شاعر براے یکے کردن این دو روایت به خوبے از شگرد تداعے استفاده کرده است:
چهار مرتبه وقتے به غم دچار شوی
براے دشمن خود نیز گریهدار شوی...
و دانه دانهے اشکے که بوده تسبیحش...
همین که دست به پهلو نماز مغرب را...
حتے آنجا که از روایت اصلے شعر پردهبردارے میشود، باز هم شاعر شگرد تداعے را رها نمیکند و در توصیف پدر این چهار شهید اینگونه میسراید:
و همسرے که به دل غصهاے گذاشت، وَ رفت
نماز صبح سر از سجده برنداشت، وَ رفت
🖊حسن بیاتانی
📗
#چهل_شعر_چهل_نکته
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌کانال مداحے گلواژه هاے اهل بیت (ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒