دریا : نزدیک شد : وااااای خانم.‌چشمتون روز بد نبینه.‌.چنان سیلی ای به این خانم زد که من از شدت هول وهراس به حالت غش رفتم.‌‌ دریا : خودم را کشیدم عقب تا بصندلی بیفتم