ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـاراللهﷺ
یک روایت عاشقانه از شهدا🍃 :
مراسم‌ عقدانجام‌ شد بعد از مراسم‌ آقاعبدالله خواست ‌تا با من‌ حرف‌ بزند اولین‌ برخورد زندگی‌مشترکمان‌بود ‌‌. قبل‌ از صحبت از من‌ خواست‌ تا یک ‌مُهر برایش‌ بیاورم؛ چون‌ روحیه ایشان‌ را میشناختم‌ از باب‌ شوخی‌ گفتم : - مهر؟ مهر برای‌ چی ؟مگر حاج آقا تا این‌ موقع‌ نمازشان‌ را نخوانده اند ؟ دیدم‌ حال‌ عجیبی‌ دارد؛ نگاهی به من‌ کرد وگفت : حالا شما یه  مهر بیاورید اما من‌ دست‌ بردار نبودم گفتم : - تا نگویید مهر برای‌ چه‌ می‌خواهید نمی‌آورم گفت : + میخواهم‌ نماز شکر بخوانم‌ و از اینکه خداوند چنین‌ همسری به من‌ داده‌ از او تشکرکنم . دیگر حرفی‌ نزدم؛ رفتم و با دو جانماز برگشتم ! به روایت همسر شهید مدافع حرم عبدالله میثمی📜🖊 💠 Ꭻ᥆Ꭵᥒ:⇩🇮🇷 ➳ [ @gordan_sarallah2 ]