کاروان را دریاب... بر سر دوش عمو، آن سه ساله دختر دست‌ها را گره انداخته بر موی عمو... زیر لب می‌گوید: عمر کوتاه رقیه به فدای خَم گیسوی عمو(:❤️‍🩹