. با زحمت عمو مرا صدا نزن آتش بر جان خیمه ها نزن پیش چشمانم دست و پا نزن اشکم ببین ای مه جبین رحمی بر بابا کن نفس بکش جان عمو چشمانت را وا کن تا لاله گون دیدمت جان دادم غرق خون دیدمت جان دادم نفس بکش ،جان عمو حسین ...... حالا که وقت رفتنت شده خون گریه مهمان تنت شده تیر و نیزه پیراهنت شده در ازدحام مانده بودی که شدی گرفتار مثل زهرا دیدی آزار بین در و دیوار با سینه‌ی شکسته جان داری از روضه‌ی زهرا نشان داری نفس بکش ، جان عمو حسین .👇