.
فرآن و عترت دو امانت پیامبر و مکمل یکدیگرند
مهجوریّت قرآن با شهادت سیدالشهداء(ع)
در همان زیارت (۱) آمده است که «وَ أَصْبَحَ كِتَابُ اللَّهِ بِفَقْدِكَ مَهْجُوراً»؛ «لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ أَجْلِكَ مَوْتُوراً، وَ عَادَ كِتَابُ اللَّهِ مَهْجُوراً». همانطوری که با فقدان پیامبر، قرآن مهجور میشود، با فقدان امام معصوم هم قرآن مهجور میشود.
مهجوریّت قرآن که در آیه «اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»(فرقان: ۳۰) تنها بهمعنای متروک و دور نگه داشتن و مفارقت از آن نیست، زیرا این آیه در مکه نازل شد و در مکه توقّع نبود که مردم در خدمت قرآن و محشور با قرآن باشند؛ بلکه همانطوری که در آن قصّه معروف که «إنَّ الرَّجُلَ لِیَهجُرُ»(بحارالانوار، ج۳۰، ص۵۳۵) [«هُجر» بهمعنای هذیان و حرف ناصواب است]، عرب جاهلی در مکه، قرآن را مهجور کردند؛ یعنی میگفتند «هُجر» و «هذیان» است؛ گاهی میگفتند این «کهانت» یا «شعر» است، گاهی میگفتند این «افترا» و «دروغ» است، گاهی هم میگفتند که قصص و افسانههای سایر ملتها است که بهآن حضرت تعلیم داده شد؛ همین حرفها باعث مهجور شدن قرآن است.
البته مسلمانهایی هم که اعتقاد دارند که قرآن حق است؛ ولی بهقرآن عمل نمیکنند، در اینجا صادق است که «اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً». در واقعه شهادت سیدالشهداء که «وَ أَصْبَحَ کِتَابُ اللَّهِ بِفَقْدِکَ مَهْجُوراً»؛ هم قرآن مهجور شد و هم مسئله امامت، اگر درباره قرآن میگفتند «سِحر» و «شعبده» و «جادو» است، درباره امام معصوم که «وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی»(الکافی، ج۱، ص۹۶) است، گفتند او خارجی است؛ یعنی خروج کرده و آشوبگر و فتنهگر است.
مهجوریت قرآن با شهادت امام حسین(ع)، یعنی هم قرآن را عملاً ترک کردند و هم اهانتهایی که عرب جاهلی مشرک درباره قرآن روا میداشت، اینها هم روا داشتند؛ و حقانیّت و وحیانیّت او را انکار کردند، همانطور که درباره خود حسینبنعلی(ع) حقانیّت او، عصمت او، حجّت بالغه الهی بودن او و امامت او را انکار کردند.
همانطور که «وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ»(فصلت: ۲۶)- و كسانى كه كافر شدند گفتند بهاین قرآن گوش مدهید و سخن لغو در آن اندازید شاید شما پیروز شوید-. درباره امام حسین(ع) هم آمده است: «و أحاطوا بالحسین من كل جانب حتى جعلوه فی مثل الحلقة فخرج علیه السلام حتى أتى الناس فاستَنصَتهُم فأبوا أن ینصتوا حتى قال لهم وَیْلَكُمْ مَا عَلَیْكُمْ أَنْ تُنْصِتُوا إِلَیَّ فَتَسْمَعُوا قَوْلِی...»(بحارالانوار، ج۴۵، ص۸).
📚زیارت حضرت سیدالشهداء(ع) (اقبالالاعمال، ج۳، ص۳۴۱).