گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. خبر شهادت #حضرت_مسلم و جناب هانی ✅در این روز حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) با اهل بیت و یار
. ✅امام حسین(علیه السلام) با کاروان خود بعد از منزلگاه «زباله» به منطقه «بطن العقبة» رسیدند. در همین جا بود که پیرمردی از قبیله «بنی عکرمه» بنام عمرو بن لوذان به آن حضرت(ع) برخورد کرد و پرسید : مقصد شما کجاست؟ امام(ع) فرمود : کوفه! پیرمرد به امام حسین(ع) گفت : 📋《أَنِّي أَنْشُدُكَ اَللَّهَ لَمَّا اِنْصَرَفْتَ، فَوَ اَللَّهِ لاَ تَقْدَمُ إِلاَّ عَلَى اَلْأَسِنَّةِ وَ حَدِّ اَلسُّيُوفِ، فَإِنَّ هَؤُلاَءِ اَلَّذِينَ بَعَثُوا إِلَيْكَ لَوْ كَانُوا كَفَوْكَ مَئُونَةَ اَلْقِتَالِ وَ وَطَّئُوا لَكَ اَلْأَشْيَاءَ فَقَدِمْتَ عَلَيْهِمْ كَانَ ذَلِكَ رَأْياً، فَأَمَّا عَلَى هَذِهِ اَلْحَالِ اَلَّتِي تَذْكُرُهَا فَإِنِّي لاَ أَرَى لَكَ أَنْ تَفْعَلَ!》 ♦️تو را به خدا قسم مى‌دهم كه برگردى! و الله قدم نمى‌گذارى مگر بر سر نيزه‌ها و لبه شمشيرها، اگر آنها كه دنبالت فرستادند بار جنگ را از شما مى‌گرفتند و شرائط‍‌ و امور را برايتان مهيا مى‌كردند و بعد شما بر آنها وارد مى‌شدى اين يك حرفى بود، أمّا با اين حالى كه شما ذكر مى‌كنى من صلاح نمى‌دانم شما دست به اين كار بزنى! 📋《يَا عَبْدَ اَللَّهِ! إِنْهَ لَيْسَ يَخْفَى عَلَيَّ، اَلرَّأْيُ مَا رَأَيْتَ، وَ لَكِنَّ اَللَّهَ لاَ يُغْلَبُ عَلَى أَمْرِهِ》 ♦️ای بنده خدا! مطلب بر من پوشیده نیست لکن فرمان الهی چنان است که تغییرپذیر نمی باشد.(۱) امام حسین(ع) در این منزلگاه به مناسبت خوابی که دیدند، و آن را برای اصحاب تعریف نمودند. ابن اعثم می گوید : 📋《فَلَمَّا كَانَ وَقْتُ السَّحَرِ خَفَقَ الْحُسَيْنُ(ع) بِرَأْسِهِ خَفْقَةً ثُمَّ اسْتَيْقَظَ فَقَالَ : أَ تَعْلَمُونَ مَا رَأَيْتُ فِي مَنَامِي السَّاعَةَ؟》 ♦️سحرگاهان امام حسین(ع) را خوابی مختصر ربود. وقتی بیدار شد، فرمود : می‌دانید هم اینک در خواب چه دیدم؟ آنان پرسیدند : ای پسر رسول خدا(ص)! چه در خواب دیدید؟ امام حسین(ع) فرمود : 📋《رَأَيْتُ كَأَنَّ كِلَاباً قَدْ شَدَّتْ عَلَيَّ لِتَنْهَشَنِي وَ فِيهَا كَلْبٌ‏ أَبْقَعُ‏ رَأَيْتُهُ أَشَدَّهَا عَلَيَّ وَ أَظُنُّ أَنَّ الَّذِي يَتَوَلَّى قَتْلِي رَجُلٌ أَبْرَصُ مِنْ بَيْنِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ》 ♦️در خواب سگ‌هایی را دیدم که بر من حمله آورده‌اند و مرا می‌درند. در میان آن‌ها سگ خال خالی بود که بر من بیشتر حمله می‌آورد، فکر می‌کنم آن‌که قاتل من است، مردی لک و پیس دار از این گروه است.(۲) 📚منابع : ۱)وقعة الطف یوسفی غروی، ص۱۶۷ ۲)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۱۱ .