ازدواج با پسر محجبه... فقط هجده سالم بود که بابام گفت باید با پسر دوستش ازدواج کنم. اولش راضی نشدم اما بعد که جدیت بابا رو در مورد ازدواجم با این پسر دیدم گفتم که بیان و با هم حرف بزنیم. چند باری دیده بودمش، پسر سر به زیری بود و من یه دختر آزاد و فارغ از هر چیزی... اون شب که اومدن خواستگاری و ما رفتیم تو اتاق با هم حرف بزنیم می خواستم شرط و شروط هایی بذارم که خودش این ازدواج رو کنسل کنه... اما در کمال ناباوری هر چی که گفتم رو قبول کرد😱😐 همین که نوبت شرط های اون شد دهنم از تعجب باز موند... https://eitaa.com/joinchat/932512061C5e0f615527