⭕️روزی مردی نزد امام جواد آمد⭕️
یا جواد من مدتی است حال نامساعدی دارم
از درد قلنج رنج میبرم شب ها نمیتوانم سر بر بالین بگذارم و یک خواب راحت داشته باشم....
امام جواد چون آن مرد را در حالت آشفته مریض حال ديد گفت... چاره کارت دست خودم هست اندکی صبر کن
امام جواد برخواست و کتابی از جعبه درآورد و یک ظرف کمی آب با زعفران هم آورد و روبه مرد
گفت چون برای تو چند خطی آیات بنویسم و او را به بازوی خود یا گردن آویز کن
امام روی
پوست آهو یک چند خطی از قرآن را نوشت و به مرد داد او تشکر کرد و راهی خانه شد
سه روز نگذشته بود که مرد باز نزد امام جواد آمد و گفت
ای جواد تو چه کردی با من همان شب اول خواب راحت و آسوده ای داشتم انگار که هیچ دردی دیگر سراغم نیامد و من سلامتی ام رو مدیون تو هستم😍👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3509846186Cac000cde93
دعا برای تمامی درد ها کاملا واقعی ☝️🏻