رزق امشب السلام علیک یا أبانا الغریب باز هم آمد شب جمعه، کجایی ای غریب من بمیرم مثل مادر؛ کربلایی ای غریب روبه روی چشم تو یکجا تمام روضه هاست همزمان بالاسر و پایین ِپایی ای غریب خیس از خون دو چشم توست خاک قتلگاه بی قرار از داغ رگهای جدایی ای غریب یک هزار و نهصد و پنجاه زخمش دیده ای تو فقط بر زخم های او دوایی ای غریب خون جدّ تو نمی افتد ز جوشش،بی امان می شود آرام وقتی که بیایی ای غریب عضوعضو پیکر جدّت صدایت می زند پیکر او جمع شد با بوریایی ای غریب یک نظر بالای تلّ زینبیه می کنی باز یاد اضطرار عمّه هایی ای غریب با نگاهی بر جراحات لب جدّت حسین گوئیا در مجلس شام بلایی ای غریب کاش دیگر مادرت قفل فرج را وا کند او کند بهر ظهور تو دعایی ای غریب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)