انقلاب اسلامی مجدد نیاز به جوانان دارد چون جوانان محل بُروز این دو واقعیت هستند: «استقامت» و «قیام». جوانان کسانی هستند که بر بستر انقلاب پرورده و تربیت شده اند و انقلاب اول، هر آنچه داشته در وجود آن ها تثبیت کرده و حالا این نسل بنا دارد گام دوم را بردارد. «امید»، روح اصلی بیانیه گام دوم مخاطب بیانیه ی رهبر انقلاب، جوانان بودند. در این بیانیه هرجا که مشکل و معضلی در مسیر انقلاب تبیین گردیده، حل آن به جوانان سپرده شده است و روح اصلی همه ی این راه حل ها که روح اصلی کل این بیانیه نیز هست، «امید» است؛ «امیدِ صادق» که در گفت وگو با جوانان، خود را بیشتر به ظهور کشیده و حتی سلام آخر نیز خطاب به جوانان است. اما چرا این میزان تأکید بر امید و بر جوانان؟ پیش از این، می توانستیم این نکته را در سبک عزل و نصب های جدید رهبر انقلاب دریابیم، اما در پیام اخیر ایشان، این تأکید بر جوانان، خود را به صورت جدی تری نمایانده است. با این بیانیه به طور رسمی و بی سابقه ای کار به جوانان محول شد. در واقع این بیانیه، بیان یک واقعیت خارجیِ در حال رخ دادن است. پرسش این است که این واقعیت چیست و چرا این میزان تأکید بر روی آن است؟ توجه به جوان یعنی توجه به هویت آینده کشور توجه به جوان یعنی توجه به هویت آینده ی واقعی کشور؛ نه آینده ای تخیلی، بلکه آینده ای که قوه ی آن امروز در جان امت در قالب همین جوانان بُروز کرده است. نگاه به آینده یعنی نگاه به جوان. رهبر انقلاب، دستاوردها و گذشته را هم اگر در این پیام مرور می کنند، برای جوان و برای آینده است، یعنی قرائت تجربیات هم حتی طعم آینده دارد؛ آینده ای که اگر امروز بخواهیم با آن سخن بگوییم باید رو به جوان کنیم؛ جوانی که وقایع تاریخی انقلاب را ندیده است؛ برای همین برای او مقوله ی تاریخ باید جدی باشد تا بتواند تجربه ی انقلاب را بازخوانی کند. بازخوانی او باعث می شود این تجربه دقیق تر و درست تر به او منتقل شود. و البته با اندیشه ی رشدیافته و ایمان عمیق شده ی جوان امروزی که در طول این چهل سال حاصل شده، بازخوانی تاریخ می تواند تقریر دقیق تری از تجربیات ارائه کند؛ تجربیاتی که بسیاری از آن ها چه بسا در حجاب معاصرت، درست فهمیده نشده است. اما توجه به آینده و سخن گفتن با جوانان که همیشه امر مطلوبی است، چرا امروز در چهل سالگی انقلاب و در پیام رهبر این قدر جدی است؟ چرا این ویژگی باید امروز و در این زمان این قدر به چشم بیاید؟ آیا دلیل، آن است که در جنگ امروز خود، نیاز به امید داریم و امید کالایی است که نزد جوانان بیشتر یافته می شود؟ یا اینکه نسل پیرمرد و فرتوت گذشته، قدرت مدیریت کشور را ندارند و ریشه ی دشواری های کشور پیر شدن مسئولین است؟ جشن تثبیت انقلاب به نظرم هیچ یک از این امور، پاسخ اصلی نیست. دلیل اصلی بُروز و ظهورِ توجه به جوانان، دورانی است که پشت سر گذاشته ایم و دورانی است که در حال آغازش هستیم. کل جریان انقلاب در این چهل سال توانست خود را تثبیت کند. پس بعد از این تثبیت، زمانه ی «بُروز مجدد انقلاب اسلامی» است. بنا است تاریخ بشریت یک بار دیگر پوست اندازی کند. جشن ۵۷، جشن یک قیام و جشن «مقلب القلوبی» خداوند بود و جشن آغاز یک عصر توحیدی. اما در بهمن ۹۷ بناست جشن «تثبیت انقلاب» گرفته شود. انقلاب تثبیت شد. پس باید جشن «ثَبِّت قُلوبنا علی دینِک» گرفته شود. امام می گفت «حفظ انقلاب» دشوارتر از اصل انقلاب است. در پیمودن مراحل سلوک به سمت خدا، بعد از تثبیت هر قدم، نوبت برداشتن گام بعدی است و بعد از هر قدمی که برداشته می شود، نوبت تثبیت آن است. امروز بعد از تثبیت انقلاب، نوبت بُروز قیامی دیگر است. معنای حفظ انقلاب، شروع دوباره و برداشتن گام بعدی است؛ انقلابی بعد از انقلاب، انقلابی از درون انقلاب، نورٌ علی نور؛ انقلابی که نظام اسلامی را به هم نمی زند بلکه آن را حقیقتی مقدس و سازگار با خود می داند. این انقلاب، از درون نظام می گذرد و به فکر تغییر رفتارها و دیدگاه های مدیران و مجریان و نقش آفرینان است. این انقلاب، در اراده ی عمومی مردم رخ می دهد؛ همان اراده ای که اساس همه ی حرکت ها و موتور اصلی رشد و پیشرفت کشور است. با این حساب اگر بناست فردایی را آغاز کنیم و آینده ای بُروز کند و قدم جدیدی برداریم، باید به حقیقت آینده خیره شویم؛ حقیقتی که در متن مردم حضور دارد. آینده آنجا که وجود واقعی پیدا می کند، خود را در نسل جوان نشان می دهد. گام دوم انقلاب: بُروز قیام بر بستر استقامت امروز روز بُروز جوان تربیت شده ی انقلاب است. انقلاب در تربیت یک نسل هر چه کرده، حالا بناست محصول کارش را به تماشا بنشیند و تماشای محصول یعنی سپردن مسئولیت و کار به دست آن نسل؛ نسلی که با انقلاب تربیت شده است. این نسل جوان ویژگی هایی دارد اما همه ی ویژگی های او را در همین دو کلمه می توان خلاصه کرد: «انقلاب» و «جوان». بُروز دیگرباره ی