🌺به‌دوش گرفتن بار سنگین نیازمندان، دلت را سبک می‌کند در یک شب سرد زمستانی، تاجرثروتمندی به زیارت امام رضا (علیه‌السلام) مشرف شدهر روز به حرم می‌آمد اما دریغ از یک قطره اشک دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت‌با خودش فکر کردکه دیگر فایده‌ای نداردبه همین خاطر،برای برگشت بلیط هواپیما گرفت هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت درکوچه‌ای راه می‌رفت که دید پیر مردی بار سنگینی روی چرخ‌ دستی‌اش گذاشته و آن را به سختی می‌برد‌ تاجر کمکش کرد و هم‌ زمان به‌ او گفت: مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی پیرمرد گفت: ای آقا! دست روی دلم نگذار، دختر دم‌ بختی دارم که برای جهیزیه‌اش مانده‌ام همسرم گفته تا پول جهیزیه را تهیه نکرده‌ام به خانه برنگردم من مجبورم بارهای سنگین را جابه‌جا کنم تا پول بیشتری در بیاورم تاجر ثروتمند،همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت وقتی به خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد وقتی از آن خانه بیرون می‌آمد، خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه می‌کردندپیرمرد گفت: من چیزی ندارم‌که برای تشکربه‌شمابدهم فقط دعا می‌کنم که عاقبت‌به‌خیر شوید و از امام رضا (علیه‌السلام) هدیه‌ای دریافت کنیدتاجربرای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برودوقتی وارد حرم شد، چشم‌هایش مثل چشمه جوشیدو طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید🌺 به کانال "ایران مقتدر "🇮🇷✌ بپیوندیم 👇 https://eitaa.com/hAIRAN