🧮 داستان اقتصاد ریاضی! (یادداشتی مختصر درباره مدعیات اقتصاد ریاضی) 1⃣ ریاضیات یا اصالت ریاضی؟! ریاضیات همیشه ریاضی بوده اما "اصالت ریاضی" دکارت (pan mathematicism) وقتی اتفاق افتاد که: ریاضیات بر سایر علوم (حتی فلسفه) چتر انداخت! جالب اینکه گزاره: "ریاضیات تنها علم یقینی است"! خود بحثی غیر ریاضی و فلسفی (معرفت شناسی) است که از قضا دکارت ادعای اشراقی درباره آن داشت و می گفت: فرشته ای به او الهام کرده!۱ 2⃣ ریاضی شدن و مرگ طبیعت! تاویل گرایی سایر علوم توصیفی به ریاضیات، با "تقلیل گرایی" و "تنزیل گرایی" همراه شد. برای نمونه "طبیعیات قدیم" قبل از "فیزیکِ ریاضی"، موجودات عالم طبیعت را در ۴جوهر و ۹عرض طبقه بندی، تعریف و توصیف می کرد. وقتی از "تبیین صوری ارسطویی" به "تبیین ریاضی پسادکارتی" تبدیل شد؛ فقط روش عوض نشد، فقط "منطق ریاضی" جای "منطق صوری" ننشست! بلکه برخی موجودات جا ماندند! تغییر روش، بر محتوا اثر کرد! طبیعیات و الهیاتِ اعم به مواردی خاص تقلیل یافت! برای نمونه: الف) جوهر نفسانی (روح مجرد) در "مفاهیم کمّی منتخب" برای فیزیک نوین (مثل جرم و انرژی) جا نشد! پس عقیده ای شخصی ماند یا به نوعی انرژی، تاویل رفت و شعرگویی شد! ب) فیزیک جدید، "حرکت مکانیکی" را تعریف و اندازه گیری و بکارگیری کرد؛ اما "حرکت در جوهر" جا ماند! مفاهیم پایه و روش محاسبه جدید راهی به آن نداشت! در حالیکه هم "روح مجرد" و هم "حرکت جوهری" مطابق با برهان یقینی عقلی اند! ⬅️ ریاضی سازی علوم، فقط ریاضی کردن روش نبود، فروکاستن از معقولات و مقولات به مفاهیم کمّی یا جاماندن برخی از آنها را در پی داشت! 3⃣ اقتصاد ریاضی یا انسانِ ریاضی؟! آن تاویل گرایی به ریاضیات، در علوم انسانی اثرات وخیم تر داشت! از همه بیشتر اقتصاد! باز ادعای مروجین اقتصادِ ریاضی این است که: ریاضی کردن اقتصاد و مدل سازی نه "یک مکتب" که صرفاً "یک ابزار" است! اصطلاحات ریاضی نسبت به تبیین توصیفی، دقیق بوده و گمراه کننده نیست. زبان ریاضی، درک و بیان مباحث پیچیده را آسان می کند و میتواند پیش بینی در اختیار اقتصاددان و سیاستگذار قرار دهد! اما اینجا هم "تقلیل گرایی" سابق خود را نشان می دهد! برای ریاضی شدنِ مؤلفه های موثر در اقتصاد انسان، برخی مولفه ها جا می مانند و برخی تنزیل معنایی می گیرند (مثل تنزیل روح به انرژی در طبیعیات)! برای نمونه: قبل از ریاضی شدنِ اقتصاد هم به عوامل رفاه اجتماعی توجه می شد؛ اما با پدیده هایی انسانی و غیر ریاضی ارزش گذاری می شد: تعداد زندانی، تن فروشی، تکدی گری، حاشیه نشینی، فقر و... اینها همه "آمار های اخلاقی" و انسان محور بود. اما از اواسط قرن۱۹ "شاخص های پولی و مالی" جای آنها نشست! پیشرفت و رفاه با "دلار" و "درآمد" سنجش شد! "آمارهای پولی"، انسان و جامعه را به دلار و درآمد فروکاست! جالب اینکه این پدیده همزاد دو چیز بود: - ظهور کاپیتالیسم (که علاوه بر بازار آزاد، سرمایه گذاری پولی را از مولفه های اساسی اجتماع و زندگی قرار می داد)! - ریاضی شدن اقتصاد! حالا منابع طبیعی، اختراعات، آثار هنری و حتی انسان همه با "کمیّت دارایی و درآمد" خوانش و محاسبه می شد! نیویورک تایمز ۳۰ژانویه۱۹۱۰ عنوان مقاله اش این بود: "ارزش یک نوزاد به عنوان یک دارایی ملی چقدر است؟!" معضلات زندگی هم با مفاهیم کمیّ پولی سنجش شد: - الکلی شدن= هزینه ۲میلیارد دلاری! - سرماخوردگی= ۲۱دلار به ازاء هر کارمند! -و... ۲ ⬅️ اول مفاهیم پایه تغییر و تنزل کرد تا علم محاسبه اش اقتصاد ریاضی شد! ادامه در بخش دوم ☑️ @m_ghanbarian