🔰 بازگشت به مدینه!
🔻هنگام بازگشت کاروان اهلبیت (ع) از شام، امام سجاد (ع) با چند تن از اهالی مدینه مواجه شدند؛ یکی از آنان بشیربنجذلَمْ بود. امام سجاد (ع) او را شناخت و به او فرمود: ای بشیر، پدرت شاعر بود، تو هم از شاعری بهرهای داری؟ بشیر گفت: بلی، من خود نیز شاعرم. حضرت فرمود: ابیاتی بگو و جلوتر از ما به مدینه برو و خبر ورود ما و مصیبت قتل سیدالشهدا (ع) را به مردم اعلام کن. بشیر این ابیات را ساخت و با گریه و صدای رسا بر مردم مدینه فرا خواند:
یا اهلَ یثرب لا مُقامَ لکم بِها قُتِلَ الحسینُ و ادمعی مِدرارٌ
الجسمُ منه بکربلاءِ مفّرجٌ(مضرّج) والرأسُ منه علیَ القناهِ یُدارُ
«ای اهل مدینه، دیگر در مدینه اقامت نکنید که حسین (ع) شهید شد و به این سبب، سیلاب اشک از چشم من روان است. بدن شریفش در کربلا و در میان خاک و خون افتاده و سر مقدسش را بر سر نیزهها در شهرها میگردانند»
بر اثر شنیدن این خبر زنی در مدینه باقی نماند، جز آنکه از خانه بیرون رفت و مردم سیاه پوشیدند و فریاد گریه و ناله سر دادند.
مقتل ابی مخنف، ج١، ص۵٠٣
#محرم
#امام_حسینع
🆔
@h_falahati