16.34M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
ارسال مجدد بسیار زیبا شعرخوانی در حضور رهبر دیر آمدم در داشت می سوخت😭 هیئت میان وای مادر داشت می سوخت😭 دیوار دم میداد در برسینه میزد محراب می نالید منبر داشت می سوخت😭 جان کاه قرآنی که زیر دست و پا بود جان کاهتر آیات کوثر داشت می سوخت😭 آتش قیامت کرد هیئت کربلا کرد باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت😭 یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست ناصر که آب آورد سنگر داش می سوخت😭 آمد صدای سوت آب از دستش افتاد عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت😭 سربند یا زهرای محسن غرق خون بود سجاد که از سجده که از سربرداشت می سوخت😭 باید به یاران شهیدم می رسیدم خط زیر آتش بود معبر داشت می سوخت😭 برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق سر تا پای اکبر داشت می سوخت😭 دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال گل می داد خنجر داشت می سوخت😭 شب بود بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت😭 ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود حیدر داشت می سوخت😭 🥀 س @haamsafar