راهي مشهد بوديم. ماشين جوش آورد و در كنار روستايي متوقف شديم. راننده ظرف آبي را به من داده و گفت که برو و از آن چشمهاي که در آن نزديکي بود آب بياور. من ظرف را آب کردم ولي براي من که بچه بودم حمل آن سنگين بود. در راه تصميم گرفتم کمي از آب ظرف را خالي کنم تا سبکتر شود. چشمم به درختي افتاد که به تنهايي در زميني خشک روييده بود.راهم را دور کرده و آب را پاي درخت خالي کردم. در مرور زندگيم چنان بهخاطر اين کارم مورد تشويق قرار گرفتم که باورکردني نبود! گويي تمام ارواح به خاطر اين عملم به من افتخار ميکردند! به من نشان دادند که اين عمل من ارزش بسياري داشته زيرا خالصانه بوده. 7 .ممکن است عدهاي اينگونه تصور کنند که اين گزارشها ميتوانند دروغ باشند و براي کسب توجه ساخته و پرداخته شدهاند. نفع شخصي يکي از بزرگترين انگيزههاي دروغ گفتن است. افرادي که اين تجربهها را بازگو کردهاند، نه تنها هيچگونه سودي از بازگو کردن آن نبردهاند، اکثراً با تمسخر ديگران روبرو شدهاند. با نگاهي منصفانه نميتوان تمامي اين موارد را دروغ پنداشت. تعداد گزارشهاي منتشر شده دراينباره، به چند هزار ميرسد و شباهتهاي بين آنها، حتي شکاکترين افراد را به فکر فرو ميبرد. برخي بر اين تصورند که اين گزارشها براي ترويج مذهب يا اعتقاد به خدا ساخته شدهاند. همانگونه که گفته شد، بسياري از اين تجربهها توسط کودکاني گفته شده کهآشنايي با هيچ گونه دين و مذهب يا حتي مفهوم خدا يا جهاني ديگر نداشتهاند. بسياري از تجربه کنندگان، نه تنها مذهبي نبودهاند، بلکه منکر خدا بودهاند. ً كل زندگي فرد در پيش چشم او حاضر 8 .در اين اتفاق، معموال است و چشماندازي فيلمگونه، از تمام كارهايي كه فرد در زندگياش انجام داده، در پيش رويش قرار ميگيرد. در اين حالت، فرد، اثرات هر يك از اعمال خود را بر روي افرادي كه در زندگي در اطرافش