▪️حرکت
#کاروان_اهل_بیت از کوفه به سمت شام
▪️ بانگ مؤذن نغمه دلنواز فروپاشی نظام جابر بنیامیه بود که دهها سال برای انهدام آئین محمد(ص) تمامی راهها را پیموده بود.
➖ چون صدای مؤذن به تکبیر بلند شد امام (ع) فرمود: چیزی بزرگتر از خداوند نیست.
➖ چون مؤذن به یگانگی خدا شهادت داد امام(ع) فرمود:
موی، پوست، گوشت و خونم به یکتاپرستی شهادت میدهد.
➖ آنگاه که مؤذن بانگ زد:«أشهد أنَّ محمداً رسولاللَّه»، امام فرمود:
🔻 این محمد که نامش برده شد جد من است یا تو؟ اگر ادعا کنی که جد توست دروغگویی و کافر شوی و اگر جد من است چرا خاندان او را از دم تیغ گذراندی؟
▪️سخنان روشنگرانه امام(ع) موجی از نفرت و خشم را در طبقات مردم به وجود آورد. صدای ضجه و شیون اهالی شام حکومت اموی را درمانده کرد، یزید بهخوبی دریافته بود که علیرغم آنهمه توجه و رسیدگی به مردم شام امنیت و ثبات سلطنت او هماکنون از سوی آنان در معرض خطر جدی است، لذا چارهای نیافت جز اینکه اجازه دهد خاندان پیامبر برای شهدای کربلا به عزاداری بپردازند.
▫️ خاندان وحی تا هفت روز مراسم سوگواری برگزار کردند و تمامی زنان شامی و قریشی در تعزیت آلمحمد شرکت میکردند.
▫️ شهر یکسره ماتم گرفته بود و هیچ کویوبرزنی نبود مگر آنکه بانگ شیون از آنجا برمیخاست، شهری که تا دیروز با پارچههای رنگی زینت شده بود یکپارچه سیاهپوش شده بود.
▪️ مراسم سوگواری امام(ع) و شهدای کربلا، گریه و شیون مخدرات حرم پیامبر به مؤثرترین ابزار برای استیضاح دستگاه جابر اموی تبدیل شد.
و کار آنچنان بالا گرفت که یزید هم از عبیدالله بیزاری میجست و به خاندان امام حسین(ع) ادای احترام میکرد.
روزی از امام سجاد عذرخواهی کرد و گفت: آنچه گذشت بهعهده فرزند مرجانه است. لعنت خدا بر پسر مرجانه اگر حسین(ع) با من مواجه میشد هرچه میخواست انجام میدادم و با تمام قدرت از کشته شدنش جلوگیری میکردم حتی بعضی از فرزندانم میان
📚منابع:
🔹بحار الانوار ج ۴۵،ص ۱۳۷
🔹مقتل الحسین ج۲، ص۶۹و۷۱
🔹الدمعة الساکبة ج۵، ص۱۱۹
🔹بعثت بدون وحی ـ حشمت الله قنبری، ص۳۰۱و ۳۰۳و ۳۰۴
#موسسه_شمیم_عفاف
┏⊰✾🌸✾⊱━━━─━━┓
@shamimeefaf
@habibatolhosein
┗━━─━━━⊰✾🌸✾⊱┛