💠 طراحی نظم منطقه‌ای پساطوفان‌الاقصی در میانهٔ بازی بزرگان 🔻در حاشیهٔ خبر توافق ۱۴ گروه فلسطینی در چین ✍ دکتر رضا تنهایی‌مقدم 🔹 روابط میان گروه‌ها و کشورهای اسلامی تابعی از روابط بین‌الملل در سطح کلان است. بدون درک روابط بین‌الملل در سطح کلان نمی‌توانیم به دنبال روابط مثبت و حسنه میان کشورها و گروه‌های اسلامی و حرکت به سمت وحدت اسلامی باشیم. 🔸 در حال حاضر، دنیا در حال گذار از یک نظم تک‌قطبی (با محوریت آمریکا) به نظمی چندقطبی است. این گذار بیش از یک دهه است که شروع شده و جنگ روسیه و اوکراین به آن شدت بخشیده است. در نظم چندقطبی، کشورهایی مانند چین و روسیه و محور مقاومت نقش پررنگ‌تری دارند. مهم‌ترین بازیگر این گذار نیز چین است؛ کشوری که تا چند سال آینده به بزرگترین اقتصاد دنیا و یک غول فناوری تبدیل می‌شود. آمریکای ترامپ -به عنوان رئیس‌جمهور محتمل بعدی این کشور- نیز بزرگترین رقیب و تهدید خود را چین می‌داند. 🔹 ما اگر به‌دنبال ایجاد وحدت و روابط مثبت میان کشورهای اسلامی هستیم باید بتوانیم این روابط را متناسب با نظم جدید تعریف کنیم و بدین ترتیب در شکل‌گیری نظام چندقطبی اثرگذار باشیم. لازمهٔ این امر این است که منطق بازی -به‌اصطلاح- بزرگان را بفهمیم؛ بازی چین و آمریکا، بازی روسیه و غرب، بازی چین و روسیه. آنگاه ببینیم نقش ایران در این بازی‌ها کجاست. 🔸 چین دارد بزرگترین سرمایه‌گذاری تاریخ را به اسم «یک کمربند، یک جاده» یا همان «جادهٔ ابریشم جدید» انجام می‌دهد و اصلی‌ترین جهت‌گیری سیاست خارجیش روی همین قرار گرفته و متناسب با همین سیاست است که در دنیا و در منطقهٔ ما دارد نقش‌آفرینی می‌کند. شرط پیشبرد این ابرطرح چین، این است که مسیرش از هرگونه تنش عاری شود. اینجاست که نقش‌آفرینی چین در ایجاد توافق میان ایران و عربستان فهم می‌شود. 🔹 همچنین خبر توافق ۱۴ گروه فلسطینی بر سر مدیریت آیندۀ با میانجی‌گری چین را باید در همین راستا تحلیل کرد. احتمالا در گام بعد، چین به سمت حل مناقشهٔ فلسطین -البته با رویکرد و روش خودش- خواهد رفت که شاید لزوما به نفع کشورهای اسلامی هم نباشد. لذا بسیار ضروری است که ابتکار عمل در این حوزه در دست محور مقاومت باشد. محور مقاومت نیز به دنبال حل این مناقشه است، اما با رویکرد و روش خودش. لذا این محور می‌تواند به چین به عنوان یک «کارت بازی» در مواجهه با آمریکا و رژیم صهیونیستی نگاه کند، همان کاری که چین نیز در مواجهه با غرب دارد با ایران می‌کند. 🔸 پرونده‌های فلسطین، سوریه، یمن و ناامنی‌های افغانستان و پاکستان و... همگی چندین سال در اختیار آمریکا و کشورهای غربی بوده و در حال حاضر نقش‌آفرینی آمریکا در این پرونده‌ها در حال کاهش و نقش چین در حال افزایش است. کشورهای اسلامی و خصوصا جمهوری اسلامی اگر درک درستی از این جابجایی نقشها داشته باشند می‌توانند به بازیگر اصلی در این زمینه تبدیل شوند و آیندهٔ خودشان را به دست خودشان تعیین کنند. 🔹 درک غلط از این شرایط نیز می‌تواند منجر به فرصت‌سوزی شود. به‌عنوان مثال، نگاه غلطی که در دههٔ ۹۰ بر سیاست خارجی کشور حاکم بود، در پی درک غلط و متحجرانه از روابط بین‌الملل و باقی ماندن در نظم تک‌قطبی بود. لذا روابط با همسایگان و کشورهای اسلامی جایگاهی در سیاست خارجی آن دوره نداشت و بعضا مزاحم ایدهٔ مرکزی دولت وقت (حل مناقشه با غرب) بود. از جمله نتایج این نوع نگاه، از دست دادن فرصت بیداری اسلامی، باز شدن مجدد پای آمریکا به عراق، عدم استفاده از فرصت‌های اقتصادی بازسازی سوریه، از دست دادن سود ناشی از تاخیر در همکاری با بلوک کشورهای نوظهور همچون کشورهای عضو «شانگهای» و «بریکس» و... و از دست رفتن ظرفیت‌های بالفعل‌شده در آمریکای لاتین و ده‌ها فرصت اقتصادی و فرهنگی دیگر می‌باشد. 🔸 در دههٔ ۱۴۰۰ نیز می‌توان گفت نبرد طوفان‌الاقصی ظرفیت ویژه‌ای برای امت اسلامی فراهم کرده است. حتما منطقهٔ غرب آسیا به قبل و بعد از این عملیات تاریخ‌ساز تقسیم می‌شود. بی‌شک برندهٔ این نبرد کسی است که بتواند طراحی نظم منطقه‌ای پساطوفان‌الاقصی را به‌ دست گیرد. هرچند دولت جدید جمهوری اسلامی باری سنگین در این زمینه بر دوش دارد، اما نقش اندیشکده‌ها، تشکل‌های مردمی، نخبگان و علمای امت در این زمینه کمتر از دولت‌ها نیست. همان‌طور که در انقلاب‌های بیداری اسلامی، انفعال اجزای غیردولتی امت، منجر به فرصت‌سوزی شد، در این دهه نیز چنانچه این اجزا فعال نشوند، آیندهٔ منطقه پس از را باز هم دیگران تعیین خواهند کرد. 🆔 @Hablollahir