یاعلی
خطبه فدک
سخنرانی حضرت زهرا(س) | شهادت بر توحید
توحید اگر درختی باشد میوهای هم دارد؛ میوه و ثمرهی این درخت، «اخلاص در عمل» است. توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی همه نتیجهای دارد و آن «توحید در عبادت» است...
فصل اوّل: سخنرانی حضرت زهرا(س) | ۳
شهادت بر توحید
وَ أشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ
پس از اینکه حضرت(س) حمد و ستایش خدا فرمود، به اقرار توحید میپردازد و گواهی میدهد که خدایی جز الله «تعالی» ذات مستجمع جمیع صفات نیست و شریکی برای او وجود ندارد.
کَلِمةٌ جَعَلَ الإِخْلاصَ تَأْویلَها
برای کلمهی توحید، خداوند تأویلی قرار داده است؛ یعنی نتیجه و تأویل کلمهای که به عنوان «شهادت به وحدانیت» میگوییم، «اخلاص در اعمال» است.
توجّه کنید! که توحید اگر درختی باشد میوهای هم دارد؛ میوه و ثمرهی این درخت، «اخلاص در عمل» است. توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی همه نتیجهای دارد و آن «توحید در عبادت» است: یعنی «توحید در عبادت» میوهی توحید ذات و صفات و افعال خواهد بود. پس اگر کسی واقعاً به این معنا از نظر عقلی به وحدانیت حق، ذاتاً، صفاتاً و فعلاً اعتقاد داشته باشد و این اعتقاد از واردات قلبیهی او شده باشد، نتیجهاش چیزی جز «اخلاص در عمل» نخواهد بود؛ چون توحید مثمرثمر و اخلاصآور، توحیدی است که از واردات قلبیّه شده باشد. «اخلاص در عمل» یعنی اینکه ما در اعمالمان هیچ موجود دیگری را در نظر نگیریم. جملات بعدی حضرت زهرا(س) هم شاهد بر همین معنا است؛ یعنی حصول باور، چون تصدیقهای عقلی غیر از باورهای قلبیّه است. «واردات قلبی» یعنی اینکه دل باور کند که همه در مقابل او هیچاند. این باور قلبی است و اخلاص در عمل میآورد و دیگر محال است چنین انسانی در عمل دچار ریا شود.
لذا اهل معرفت میگویند: باید اوّل قلب را خالص کرد، چون با خلوص قلب، خلوص در عمل پیدا میشود. «خلوص قلب» یعنی اوّل قلبت را موحّد کن بعد عملت توحیدی میشود؛ این یعنی همان «خلوص در عمل». پس با وارد شدن این معنا در قلب که مالکالملوک حقیقی و ولینعمت واقعی او است و همه در مقابل او هیچاند، به اصطلاح به توحید ذات و صفات و افعال میرسیم که: «لامُؤثِّرَ فی الوُجودِ الاّ الله». خلاصه اگر میبینیم در اعمالمان خللی وجود دارد باید بدانیم که خلل در توحید ما است. از این خلل در توحید به «ضعف ایمان» هم تعبیر میشود. لذا دلیل اینکه بعضی خلوص در اعمال ندارند این است که توحیدشان خلل دارد یعنی غیر از خداوند را مؤثّر میدانند.
وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُوْلَها
و همهی دلها وابستگی به خدا را دربردارد. در اینجا هم در مورد «مَوْصُوْلَها» احتمالات مختلفی مطرح شده است. بعضی گفتهاند: مراد این است که ادراک افراد از کلمهی توحید، یعنی «لا اله الا الله» متفاوت است، مثلاً آن «لااله الا الله» که پیغمبر اکرم(ص) میگوید برخاسته از ادراکی است که با ادراک حضرت عیسی(ع) یا حضرت موسی(ع) و همین طور تا برسد به ادراک یک روستایی و... تفاوت دارد.
امّا مطلب بسیار زیبایی که در این جملهی حضرت زهرا(س) به ذهن میآید ارتباط مستقیم آن با جملهی قبل است. در عبارت قبل فرمود: اخلاص نتیجه و تأویل کلمهی توحید است و ثمرهی توحید را اخلاص معرفی کرد. اخلاص هم یک امر قلبی است یعنی عمل ریشه از قلب و دل میگیرد؛ پس اگر عمل بخواهد خالص باشد، دل باید خالص شود. حال اگر سؤال شود چگونه این دلمان را توحیدی کنیم؟ پاسخ این است که این توحید را خدا در دلها جاسازی کرده و معنی عبارت وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَها این میشود که تمام دلها این وابستگی به حق را دربردارد. این همان معنایی است که در معارف و روایات ما فرمودهاند: «کُلُّ مولُودٍ یولَدُ عَلَی الفِطْرَة»؛[١] و در روایت دیگر آمده است که: «ألْفِطرَةُ هِی التّوحید»؛[٢] یعنی خدا همهی دلها را حتّی دل مشرک و ملحد و کافر به معنای اخصّش را مفطور به توحید کرده است.
امّا مطلب این است که وقتی ما پا به عرصهی دنیا میگذاریم، شیطان دلِ ما را از آن توحیدِ جاسازی شدهی الهی تخلیه میکند. پس توحید در دل من و تو وجود دارد نه اینکه بخواهیم آن را وارد کنیم. یعنی خدا دل انسان را موحّد آفریده، امّا ما تابع شیطان میشویم و آن را مشرک میسازیم. آدمی خود، دل را مشرک میکند و الاّ دل موحّد است.
وَ أنارَ فِی التَّفَکُّرِ[٣] مَعْقُولَها
خداوند فکرها را به همان اندازهای که نسبت به کلمهی توحید تعقّل میکنند نورانی کرده است. در اینجا توجّه کنید که ما یک قلب داریم و یک عقل، در باب قلب گفتیم که اگر توحید در قلب کسی وارد شد ثمرهاش اخلاص در عمل است و خداوند هم توحید را در قلب همهی انسانها جاسازی کرده است و هیچ انسانی نیست که فاقد آن باشد؛ جملهی قبلی حضرت زهرا(علیهاسلام) هم دلالت بر این داشت، امّا در مورد عقل چه؟ حضرت در اینجا از بحث قلب به بحث عقل وارد میشود