⭕️ دشمن سازی راهی برای سلطه گری
🔹بعد از جنگ جهانی دوم با آغاز دوران سلطه گری آمریکا و شکل گیری جنگ سرد بین ایالات متحده و شوروی، آمریکا زمینه های تقویت قدرت نظامی و حضور در مناطق مختلف به خصوص غرب آسیا را هموار دید و با شعار مبارزه با کمونیسم زمینه های دخالت و سلطه خود را در مناطق و کشورهای مختلف هموار کرد.
🔸اما بعد از فروپاشی دشمن سرخ آمریکا توجیهی برای دستگاه عظیم نظامی و هزینه های سنگین آن نداشت و نمی توانست مالیات دهندگان را برای تصویب بودجه های هنگفت نظامی مجاب نماید. بنابراین بدون وجود دشمن توجیه این بودجه ها برای مردم غرب دشوار بود و سیاستمداران آمریکا با تعقیب سیاست دشمن سازی به دنبال توجیه اقدامات خود بودند. بعد از فروپاشی شوروی غرب دربرابر یک بحران نظری و عملی بعد از سقوط دشمن اصلی قرار گرفت. و آنها بهانه ای برای دست اندازی به کشورهای مختلف نداشتند. اما تعقیب سیاست دشمن سازی با نظریه برخورد تمدن ها که توسط هانتینگتون ارایه شد شکل دیگری یافت و غرب تمدن های مختلف را به عنوان دشمن خود معرفی کرد که مهمترین و قدرتمندترین تمدنی که دربرابر غرب قرار میگیرد را اسلام معرفی کرد. 🔹بعد از فروپاشی شوروی در دهه ۹۰ میلادی جنگ آمریکا با کشورهای اسلامی مثل افغانستان و عراق شکل گرفت و با اشغال دو کشور برای تداوم حضور خود و زنده نگهداشتن دشمن با پرورش تروریستها به کمک ایادی منطقه بهانه کافی برای اشغالگری را مهیا می کند.