تجاوز 1980 علیه ایران و درس های فراموش شده
20 سپتامبر 1980 شروع تجاوز صدام حسین و حامیانش علیه ایران و ایجاد جنگی هشت ساله بود. بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی ایران آمریکا که یکی از مهم ترین هم پیمانان خود را از دست رفته می دید، خواهان سرنگونی حکومت جدید در ایران بود. چندین طرح کودتا در داخل کشور و انجام عملیات پنجه عقاب با استفاده از نیروهای دلتا ایالات متحده علیه ایران، بی نتیجه ماند. از نگاه استراتژیست های دولت جیمی کارتر تنها یک تهاجم گسترده از سوی یک همسایه به شدت تقویت شده، شاید می توانست حکومت ایران را از پا درآورد. اما این فقط یک اشتباه محاسبه بود و آمریکا را وارد یک مسیر پر اشتباه و پر خسارت کرد. حمله ارتش صدام حسین به ایران، که سال ها بعد از سوی خاویر پرز دکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل متحد به عنوان تجاوز و نقض منشور ملل متحد مورد شناسایی قرار گرفت، با حمایت گسترده آمریکا وتعداد قابل توجهی از کشورهای همپیمان او انجام شد. دولت آمریکا در تجاوزعلیه ایران، خود را تا حد یک نیروی در اختیار صدام حسین پائین آورد. کمک های آمریکا به صدام حسین، فقط تسلیحاتی و اطلاعاتی نبود. بلکه در موارد زیادی نیروهای آمریکایی برای کمک به صدام حسین، به طور مستقیم وارد عملیات نظامی علیه ایران شدند که یک نمونه آن سرنگونی هواپیمای مسافربری 655 ایران ایران با 290 سرنشین و از جمله 66 کودک بر فراز آب های خلیج فارس بود. صدام حسین در این جنگ به وفور مرتکب جنایت علیه غیرنظامیان شد و به طور گسترده از سلاح های شیمیایی علیه نیروهای نظامی ایران و مردم غیر نظامی عراق و ایران استفاده کرد. بسیاری از مردم هنوزفاجعه بمباران شیمیایی حلبچه و سردشت، دو شهر در منطقه کردنشین عراق و ایران را به خاطر دارند. امروز هم می توان با یک جستجوی ساده در گوگل تا حدودی آثاراین فاجعه و تصاویر بر جای مانده ازآن را دید. همه این اقدامات با حمایت آمریکا و هم پیمانانش صورت گرفت. ایران در پایان پیروز این جنگ شد و با اراده مردم خود این تجاوز را به شکست کشانید. آمریکا از ایجاد این همه فاجعه چیزی به دست نیاورد.
صدام حسین به مدت کوتاهی در سال 1990 به کویت حمله کرد و این کشور را اشغال کرد. آمریکا تازه متوجه شد که در تمام این مدت در طرف اشتباه قضیه استاده بود. این حادثه سرآغاز جنگ هایی در منطقه ما شد که هنوز هم پیامدهای آن ادامه دارد.
آمریکا هرگز ازاشتباهات خود در منطقه ما درس نگرفته است و هنوز هم اهداف دیگران را دنبال می کند. آمریکا در دهه 1980 به ابزار دست صدام حسین برای تجاوز به ایران تبدیل شد، و اکنون دولت دونالد ترامپ این کشور را به ابزاری در دست جناح های راستگرای افراطی اسرائیل و بعضی از دیکتاتورهای منطقه تبدیل کرده است. انزوایی که امروز آمریکا در صحنه بین المللی و بویژه در شورای امنیت با آن دست به گریبان است نتیجه همین سیاست پیروی از خواسته های ناسالم دیگران است.
آمریکا نتوانسته است این موضوع را درک کند که ایران یک قدرت تاثیرگذار و مهم منطقه خاورمیانه و خلیج فارس است. تمدن ایران از هزاران سال قبل در این منطقه بوده است و در هزاران سال آینده هم خواهد بود. تصور از بین بردن حکومت در ایران یک اقدام رویاپردازانه است که تنها عناصر افراطی می توانند آن را برای دولت دونالد ترامپ هدفی نزدیک نشان دهند. علاوه بر این، ایران همواره بر اساس یک سیاست هماهنگ و متوازن عمل کرده است و با اینگونه فشارها تعادل خود را از دست نمی دهد. ثبات و آرامش منطقه برای ایران از اهمیت بالایی برخوردار است و برای حفظ آن هر تلاشی انجام می دهد. احترام به منافع همسایگان و عدم مداخله در امور داخلی دیگران از اصول سیاست ایران است. در انطباق با این سیاست، ایران هیچگونه مداخله در امور داخلی خود را نیز تحمل نمی کند و به شدت با آن مقابله می کند.
آمریکا برای رهایی از اینکه هر روز به ابزار دست یک شعبده باز تبدیل گردد، نیازمند بازنگری در سیاست های خود و درک درست از مسائل منطقه خاورمیانه است. اتخاذ یک سیاست واقع بینانه و مستقل، آمریکا را از هزینه های غیر ضروری برای پیشبردن اهداف دیگران رها می کند. در آن صورت ایران نیز می تواند به آمریکا برای یافتن راهی برای خروج از این مشکلات خودساخته کمک کند.
@Hadi31372