روایت می گوید : صورت نازنین امام حسن (ع) خیلی زیبا بوده است . گاهی که میخواست از منزل بیرون برود مردم جمع می شدند ومحو تماشای امام حسن می شدند . راه بسته میشد و حضرت مجبور میشد که برگردد . حالا صورت به این نازنینی، من جگرم برای امام حسین (ع) سوخته که وقتی برادر را در قبر میگذاشت چه حالی پیدا کرد ؟ جمله ای را فرمود که کاشفیت از آن سوز باطن دارد . فرمود : برادر من بعد تو هیچ وقت عطر نمی زنم این جمله بسیار کاشف از سوز دل امام حسین (ع) است . ولی یک کاشفی بزرگتر از این در کربلا گفته شد : آنجا که بالا ی سر قمر بنی هاشم (ع) آمد نفرمود دیگر عطر نمی زنم . فرمود : ” الان انکسر ظهری و قلت حیلتی ” کمرم شکست و تدبیرو توانم به پایان رسید . @hadi_soleymani313