*﷽* در محضر یاران سردار تازه آمده بود. خسته بود. هنوز مرخصی داشت که حاج قاسم زنگ زد : بچه هارا ول کرده ای تنهای تنها! هرچه اصرار کردم فایده نداشت. می گفت : بچه های اسلام تنهایند.در جنگ خوشی واستراحت معنی نداره و رفت. بعدها که رفت حاج قاسم گفت : او برای من ابوذر و مالک برای پیامبر و حضرت علی(ع) بود. حاج قاسم در سخنرانی به شوخی گفته بود : بعد از این عملیات فرمانده تان (رضا) عوض میشه چون دیگه زنده نمی مونه. زد زیر گریه و بلند گفت : دعا کنید اتفاق بیفته. مکتب سردار سلیمانی