🏴🏴🏴⚫️🏴🏴🏴 عاقبت از زهر مأمون،پاره شد قلب رضا در میان حجره‌ے در بسته،میزد دست و پا گه جوادش را،گهے معصومه را،میزد صدا داغ او در سینه‌ے من میڪند آتش به پا 🏴🏴🏴🌑🏴🏴🏴