پدر بزرگم هَروقت میخواست کثرتِ چیزی را بیان کند، میگفت:"یک دریا.." مثلا میگفت: "نمیدانی، فُلانی یک دریا پول دارد .." کی میرسد روزی که تو رو به رویم بایستی، زُل بزنم به چشمانت و بگویم: " فلانی نمیدانی من، تو را یک دریا دوست دارم .." ...🍃💐