آن که بی باده كند جانِ مرا مست، كجاست؟
و آن که بيرون كند از جان و دلم دست، كجاست؟
و آن که سوگند خورم؛ جز به سر او نخورم
و آن که سوگند من و توبهام اِشكست كجاست؟
و آن که جانها به سحر نعره زنانند از او
و آن که ما را غمش از جاى ببردهست، كجاست؟
جانِ جان است وگر جاى ندارد، چه عجب؟
اين كه جا میطلبد در تن ما هست كجاست؟
غمزهی چشم بهانهست وَ زان سو هوسیست
وآنکه او در پس غمزهست دل خست كجاست
پردهی روشن دل بست و خيالات نمود
وآنکه در پرده چنين پردهی دل بست، كجاست؟
عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد
وآنكه او مست شد، از چون و چرا رست، كجاست؟
#مولانا
#حدیث_دل 🍁