همرنگ گونه‌های تو، مهتابم آرزوست چون بادۀ لب تو، میِ نابم آرزوست اي پرده‌پرده چشم توام باغ‌های سبز در زير سايۀ مژه‌ات خوابم آرزوست دور از نگاه گرم تو بی‌تاب گشته‌ام بر من نگاه کن، که تب و تابم آرزوست تا گردن سپيد تو گرداب رازهاست سر گشتگی به سينۀ گردابم آرزوست تا وارهم ز وحشت شب‌های انتظار چون خندۀ تو، مهر جهانتابم آرزوست...