.
|
#احادیث_داستانی |
☆
روی نیاز تنها به سوی خدا!
▫️الأمالی طوسی ـ به نقل از محمّد بن عجلان ـ:
═ به تنگ دستی شدیدی گرفتار شدم و دوست غمخواری هم نداشتم. قرض سنگینی بالا آوردم و طلبکاری داشتم که مرتّب پولش را از من می طلبید. ناچار به سوی سرای حسن بن زید ـ که در آن وقت، امیر مدینه بود و میان ما آشناییای بود ـ، ره سپار شدم.
محمّد بن عبد اللّه بن علی بن الحسین (نوه امام زین العابدین(ع) ) که با هم آشنایی دیرینهای داشتیم، از حال و روز من آگاه شد. در راه، مرا دید و گفت: شنیده ام که در مضیقه هستی. برای رفع گرفتاریات به چه کسی امید بستهای؟
گفتم: به حسن بن زید.
گفت: در این صورت، حاجتت برآورده نمیشود و به خواسته ات نمیرسی. نزد کسی برو که قادر به این کار باشد و از هر بخشندهای بخشنده تر است. برای رفع گرفتاری ات به او امید ببند؛ چرا که من از پسرعمویم
#امام_صادق_علیه_السلام شنیدم ...که فرمود:
🔅 «خداوند، در یکی از وحیهایش به یکی از پیامبرانش فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، آرزوی هر آن کس را که به غیر من امید بندد، به یأس، مبدّل میسازم و در میان مردم، جامه خواری بر او میپوشانم و از گشایش و لطف خویش، دورش میگردانم. آیا بنده ام در سختی ها، یاری کسی غیر مرا آرزو میکند یا به کسی جز من، امیدوار میشود، در حالی که بی نیاز بخشنده، منم و کلید درهای بسته، در دست من است و درِ خانه ام به روی هر کس که مرا بخواند، باز است؟
※ آیا نمیداند هر مصیبتی او را از پا در آورَد، جز من، کسی نمیتواند آن مصیبت را از او برطرف سازد؟ پس چه شده است که میبینم آرزویش را از من، روی گردان ساخته،
در حالی که من به واسطه بخشش و کرَم خویش، آنچه را که از من درخواست هم نکرده است، به او عطا کرده ام؟!
حال از من روی گردانده و در مصیبتی که به او رسیده، از من درخواست نمیکند و دستِ خواهش به سوی غیر من دراز کرده است، در حالی که منم خدایی که پیش از درخواست، عطا میکنم. پس آیا اگر از من درخواست شود، اجابت نمیکنم؟ هرگز! آیا بخشش و کرَم، متعلّق به من نیست؟ آیا دنیا و آخرت، در دست من نیست؟ اگر اهل هفت آسمان و زمین، همگی از من بخواهند و من، درخواست یکایک آنها را برآورم، این به قدر بال پشه ای، از مُلک من نمیکاهد. چگونه مُلکی که من صاحب آنم، کاستی یابد؟ پس نگون بخت، کسی است که مرا نافرمانی کند و مرا در نظر نگیرد ».
▫️ گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! این حدیث را برایم تکرار کن.
امام(ع) نیز سه بار، آن را بازگو کرد.
گفتم: نه، به خدا! از این پس، از هیچ کس، حاجتی نمیخواهم.
چندی نگذشت که مرا روزی و عطایی از نزد خداوند رسید.
📚
دانشنامه قرآن و حدیث، ج۶، ص۱۳۰
@hadithnet | معارف حدیث