🔸قضیه ای جالب در ارتباط با نسبت طلا و پول اعتباری🔸 ▫️ فقها تا چند سال قبل به طور کلی اجازه نمی دادند طلا به عنوان مهریه خانم ها در قباله ذکر شود. دلیل قضیه روشن بود؛ می گفتند طلا هر روز قیمتی دارد و معلوم نیست ارزش طلا چه مقدار است. پس آن کس که می خواهد مهریه را سه کیلو طلا قرار دهد بایستی ببیند سه کیلو طلا در بازار چند تومان و چند ریال است؟ تومان و ریال بایستی حتما مصداق عنوان صداق (مهریه) باشند و گرنه طلا با تغییر قیمت هر روزه، موجب جهالت در صداق (مهریه) گردیده و به دلیل غَرر، عقد باطل است. این فرمان، سال ها پند گوش و نصب العین کار محضردارها بود و به هیچ وجه اجازه مهریه قرار گرفتن طلا را نمی دادند و حتما معادل تومانی و ریالی را در قباله می نوشتند. ▫️سال ها گذشت، همان گونه که حرکت زمین بالاخره کشف شد، حرکت پول هم کشف شد و همان طور که معلوم شد خورشید در حرکت شبانه روزی به دور زمین نمی چرخد بلکه این زمین است می گردد و ما بنظرمان می آید که خورشید گردیده است، حرکت پول نیز بر ملا شد و طلا تبرئه شد و معلوم گردید هر روز پول ارزان می شود نه این که طلا گران می شود! لذا طلا هم مثل خورشید از تغییر قیمت تبرئه شد و اجازه صداق واقع شدن یافت. ▫️ اما جای یک سئوال باقی ماند و آن این که تفاوت قیمت روزمره طلا در آن روزها بسیار کم بود ولی تفاوت قیمت پول رایج در این زمان ها بسیار است. خانه زادگاه حقیر در کمتر از صد سال قبل به هفتاد تا یک تومان به وسیله پدرم که تاجر زاده بود خریده شد. قطع نظر از تمام و سائل رفاهی، درها و سقف های این خانه، عتیقه بود و پیشانی اطاق های بزرگ، از شیشه مشبک بود. تفاوت پول به این جا رسیده که آن هفتاد تومان را امروز به مسئول دستشویی بدهیم اخم می کند!! ▫️ سؤال این است که اگر طلا را اشتباهاً متغیر القیمه دانستند و مهریه واقع شدن آن را منع کردند تا معامله غرری نشود؛ حال که این پول رایج ثمن جمیع معاملات است چرا غرر لازم نمی آید؟ طلا با تغییرات کم نمی بایست ثمن معامله می شد. پول رایج با این همه تفاوت چرا می تواند ثمن جمیع معاملات باشد؟ @haerishirazi