📝زندگینامه علامه حافظیان به صورت اجمالی :
🔶در 9 سالگی شاگرد استاد علامه حضرت آقای شیخ حسنعلی نخودکی شد.
🔶در 14 سالگی صاحب کرامات گردید و به حال مردم رسیدگی میفرمود.
🔶مقدمات، صرف و نحو، ریاضیات، طب، نجوم، هیئت، فقه و اخلاق از علومی بودند که در آنها به حد کمال رسید.
🔶در 20 سالگی توسط دوستش حضرت آقا شیخ مجتبی قزوینی محضر علامه آقا سید موسی زرآبادی را درک کرد که بعد از آن فرمود: به خدمت حضرت سید موسی زرآبادی که رسیدم دانستم که قطرهای بودم در برابر اقیانوس.
🔶به دنبال بیماری عجیب او و شفایش از جانب جدش حضرت امام رضا علیه السلام و تجویز پزشکان به زندگی در منطقه گرمسیر، عازم هند گردید.
🔶در هندوستان به محافل و مجالس اهل علم و ادب و عرفان نزدیک شد و در شهرها و ولایات هندوستان به تحقیق و تفحص پرداخت. پس از مدتی یکی از شخصیتهای بزرگ مسلمان در هند شد.
🔶سالها در شهرهای بزرگ شمال هندوستان و کوهستانهای کشمیر به ریاضت و کسب معرفت پرداخت.
🔶در شهر مقدس هندوها با مرتاضان هندی به گفتوگو نشست و در بتکده وضو گرفت، اذان گفت و پشت به بتها و رو به قبله نماز نماز گزارد و با صدای بلندی قرآن خواند که مرتاضان از آهنگ خوش او تحتتأثیر قرار گرفتند.
🔶مریدان و علاقهمندان بسیاری دور او گرد آمدند. در میان دانشمندان و دانشگاهیان بهویژه مردم محبوبیت عجیبی یافت و همه از او یاریهای معنوی میجستند.
🔶با علامه اقبال لاهوری آشنایی و دوستی پیدا کرد.
🔶در ناحیه حیدرآباد دکن از 18 غار تاریخی هندوها دیدن کرد که سابقه تاریخی 4000 ساله داشتند.
🔶از کتابخانهها، خانقاهها و مقامات و مکانهای متبرک مذاهب مختلف دیدن نمود.
🔶در تمامی هندوستان عالمان صاحب کمال را پیدا کرد.
🔶در آن روزگار عکس این عارف بزرگ در اکثر کتابفروشیهای هند وجود داشت و خیلی از مردم هندو و مسلمانان عکس او را در خانه خود داشتند.
🔶روزنامه معروف و پر تیراژ «دان» در 60 سال پیش مطالب مفصل در مورد «لوح محفوظ» نوشت و حافظیان را دانشمند و ریاضیدان بزرگ ایرانی بهشمار آورد.
🔶در سالهای آخر عمر شروع به نوشتن شرح حال اقبال لاهوری و گرایش او به ایران و تشیع نمود که ناتمام ماند.
🔶او در کشمیر «لوح محفوظ» را که به گفته صاحبنظران از عجایب شگفتانگیز قرن بیستم است ابداع کرد.
🔶اسلام را در سرزمین هند ترویج داد و بیش از 3000 هندو را مسلمان و شیعه نمو.
🔶ازدواج او با سیده فاطمه سلطان شریفی فرزند پروفسور میرزا علینقی در هند انجام گرفت که ایشان یکی از نوادگان میر سید علی همدانی بود که در هند و کشمیر مریدان زیادی داشت.
🔶او با سران و بزرگان هند بای استقلال پاکستان کوشش زیادی کرد.
🔶بعد از تأسیس کشور پاکستان به کراچی رفت و مقیم آنجا گردید.
🔶گفتهاند که ماه و ستاره منقوش در پرچم کشور پاکستان از نقش ماه و ستاره لوح محفوظ برگرفته شدهاست.
🔶ملیت او همیشه ایرانی بود ولی هندیها و اخیراً پاکستانیها او را از خو میدانستند.
🔶او در پاکستان از تجارت، زندگی خود را تأمین میکرد و هرگز از تبرعات و وجوهات استفاده نکرد. دهها هزار مردم از مسلمانان شیعه و سنّی او را میشناختند و از نفس گرم او بهرههای معنوی میبردند.
🔶علامه عطاردی در «فرهنگ خراسان» نوشتهاند برای تحقیق مطالعات اسلامی در هند از علمه امینی کمک خواستم ایشان فرمودند: نزد علامه حافظیان برو، او کلید علم هند و پاکستان است.
🔶در کشمیر مسجدی برای شیعیان بنا کرد (در محلهی گروبازار شهر سرینگر) که برای شیعیان اکنون نیز مورد استفاده میباشد.
🔶در هند بین او و دکتر ذاکر حسین؛ دانشمند و بنیانگذار و رئیس دانشگاه جامعه ملیه اسلامیه، دوستی زیادی بهوجود آمد. دکتر ذاکر حسین بسیار به خدمت ایشان میرفت و از علم اعداد و علوم غریبه استفاده میبرد بعدها دکتر ذاکر حسین رئیس جمهور هند شد.
🔶در کشمیر در دامنه کوه «ترال» مکانی را با سایبان حصیری درست کرد و روزها بر فراز تخته سنگی به تصنیف «لوح محفوظ» مشغول گردید و شبها در آن سایبان حصیری میخوابید بدون ترس از حیوانات و درندگانی که در اطرافش میزیستند. بر روی تپهای در «صوفیپوره» در دامنه کوه «ترال» مکان کوچک و سادهای بنا کرد که قبله را نشان میداد و بر آن نوشت «دو رکعت نماز بخوانید و حاجت از خدا بخواهید». این مکان اکنون زیارتگاه مردم از نقاط مختلف است. در نیمه شعبان آن را چراغانی میکنند و مردم جهت زیارت به آنجا میروند.
🔶کرامات و رفتار انسان دوستانه و اسلامی ایشان در هند زبانزد خاص و عام شده بود. مردم، بزرگان علم و دانش، سیاسیون، دولتمردان و ... از مریدان او بودند.
🔶در سال 1336 تصمیم به تعویض ضریح قدیمی مرقد حضرت ثامن الائمه، امام هشتم علیه السلام گرفت و این مهم با کمکهای مردم مسلمان پاکستان و ایران، توسط هنرمندان اصفهانی انجام شد.این ضریح به نام «شیر و شکر» نامگذاری گردید.
@hafeziyan110