#سوال_شماره 1⃣7⃣
سلام خسته نباشید یک ساله عروسی کردیم ۹ ماه باردارم شوهرم ک پسر عمومه از بچگی عاشق من بود ولی من هیچ حسی نداشتم تا بلاخره با حرفا میشه گفت اجبارات پدرم با پسرعموم ازدواج کردم الان خیلی اذیتم میکنه حتی نمیتونه برا خرجیمونم کار کنه همش تو خونه بیکاره منم فقط کارم گریه ای خسته شدم اصن جلو دیگران بهم احترام نمیذاره همش میگ کاش زن نمیگرفتم واقعا حرفاش اذیتم میکنن افسردگی شدید گرفتم فقط حرفش اینه ک باید بریم خونه پدرم زندگی کنم دو سه ماه اول عروسیمون با باباش اینا زندگی کردم اصن با من نمیساختن منم میگم باش برگرد ولی طلاق میگیرم نمیتونم بیام اونجا زندگی کنم لطفا راهنمایم کنید چیکار کنم