يَا سُرُورَ الْعارِفِينَ... ♥️ ریشه کلمه عارف، عرف است، یعنی به درنگ شناختن؛ واژه معرفت هم از همین خانواده است؛ عارف کسی‌است که پرودگارش را شناخته است و به او معرفت دارد. او از شوق بهشت و بیم جهنم گذشته و تنها معبود را می‌خواهد! چرا شاد نباشد کسی که دارای‌اش خداست و انیسش، معبود و مقصودش، معشوق؛ او شادترین بنده است. اگر می‌گرید و اگر بر خود می‌لرزد، بیم جدا شدن و رها شدن دارد. چرا که ایمان دارد آنچه دارد از آفریدگارش است. «هٰذا من فضل ربی» و اگر این فضل و کرم برداشته شود؛ سقوط، حتمی‌ست! اما ذات و روان و قلب او مسرور است. شاد و سرخوش از بودن با کسی که تاج پادشاهی می‌دهد بنده‌ی مخلص را؛ الهی دستمان تهی و بسوی تو بلند، بگیر و ببند...🤲🏼 ، فراز ۵۲ ‌