🍀🍀
خاطرات:
در یکی از روزهای پاییزی نوید به خانه
تماس گرفـت و به مادرش گفـت که باید
به سوریه برود. مادرش با چشـمانی پر از
اشک و دلی پر از دلتنگی، او را بدرقه کرد
او در دلــش میدانســت که این وداع،
وداعی طولانی است. نوید در سوریه، در
کنار رزمندگان دیگر، در نبردهای سخت و
طـاقت فرسا حضـــور داشـــت. او در
روزهـای آخر زنـدگیاش در یکی از دستنوشتههایش چنین نوشت: «خدایا،
استخوانهایم را در راه دین خود خرد کن
و ایمان را با گوشـــت و خون من آمیخته
سازمرا در راه خود فـدا کـن و در کنار
عزیزانت قرار ده.»
#شهید_نوید_صفری
#یادشهداصلوات ❤️✨
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫