دانههای سفیدی روی بدن بود و من از بچههای معراج پرسیدم اینها چیست که گفتند چیزی روی بدن ریختهاند و همین باعث شده پوست روی بدن از بین برود. روی سنگ قبرشان هم نوشته شده پیکرشان سالمه 😭🍃⚘🍃
به روایت از یکی از آزادگان : 👇
یک هفته در استخبارات بودیم. آنجا به محل شکنجه معروفه ، شکنجه با کابل و برق و اتو و... . داخل یک پیت حلبی غذا می اوردند و برای رفع حاجت هم از همان پیت حلبی استفاده میکردند و بیماری اسرا هم اغلب از همین ظروف بود😔
در الرشید داخل اتاقهای سه در چهار 40 الی 50 نفر جا داده بودند بطوری که شبها برای استراحت 10 الی 20 نفر میخوابیدند و 20 نفر سرپا میایستادند تا آنها استراحت کنند. دوباره جاها عوض میشد.😔
چای را داخل یک دیگ کوچکی میریختند ، می اوردند داخل اتاقها. یک نفر که مسئول چای بود دیگ را جلوی دهان ما نگه میداشت و میگفت سهم هر کس دو قورت است یا دو قلوپ ، لیوان نبود. به این طریق چایی را میخوردیم😔
ما در لیست صلیب سرخ نبودیم. اصلا آنها نمیدانستند ما در این اردوگاه هستیم. نامههایی را که مینوشتیم جوابی نداشت. از همان جا متوجه شدیم که
#مفقودالاثر هستیم و خانواده هایمان از ما اطلاع ندارند😔