بسم الله الرحمن الرحیم
✅ادامه بررسی سیره اخلاق نبوی
🔟 همیارى و تعاون
پیامبر اسلام هم مسلمانان را به همکارى و همیارى سفارش مى کرد، هم خود در کارهاى عمومى شـرکـت مـى جـسـت . هنگامى که پیشنهاد پیامبر، مبنى بر ساختن مسجد النبى مورد تاءیید و قـبـول هـمـگـان قـرار گـرفت ، پیامبر نیز مانند برخى دیگر از مسلمانان سنگ ها را براى ساختمان سازى حمل مى کرد. در جنگ خندق نیز پس از سازماندهى لشکر براى حفر خندق ، خود نیز کلنگى را گرفت و در قسمتى به حفر خندق مـشـغـول شـد و حـضـرت عـلى نـیـز خـاک هـا را بـه بـیـرون انتقال مى داد.
در یـکى از مسافرت هاى دسته جمعى ، براى پختن غذا هر کسى ماءموریت یافت تا بخشى از کـار تـهـیـه غـذا را انجام دهد. پیامبر نیز به سوى صحرا رفت تا خار و خاشاک براى آتش مهیا کند. هنگامى که اصحاب خواستند مانع شوند فرمود: خداوند د
وست ندارد بنده اش را در مـیـان یـارانـش بـا وضـعـى بـبـیـنـد کـه بـراى خـود نـسـبـت بـه دیـگـران امـتـیـازى قائل شده باشد.
1⃣1⃣. انفاق و سخاوت
پـیـامـبـر اعـظـم (ص ) سخى ترین مردم بود. هرگز در هم و دینار نزد او نمى ماند، اگر چیزى پیش آن حضرت زیاد مى آمد تا آن را به کسى یا مستحقى نمى رساند به خانه نمى رفـت ، هـر چـه از ایـشـان مـى خـواسـتـنـد عـطـا مـى کـرد.
یکی از همسران پیامبر میگوید: رسـول خـدا هـرگـز سـه روز پـى در پـى سـیـر نـبـود تا این که از دنیا رفت و اگر میخواست میتوانست گرسنه نباشد اما ایثار میکرد.
2⃣1⃣. حلم
کنترل خشم و بردبارى در برابر رویدادها و حوادث چه در عرصه اجتماعى و چه در محیط خـانـواده از جـمـله ویـژگى هاى اخلاقى پیامبر بود. انس بن مالک خادم حضرت مى گوید: بـراى افـطـار و سـحـرى رسـول خـدا(ص ) شیر فراهم مى کردم . یک شب پیامبر دیر به خانه آمد من فکر مى کردم آن حضرت به مهمانى رفته و افطار کرده است ، شیر را خوردم . چـیـزى نـگـذشـت کـه آن حضرت آمد و مشخص شد که افطار نکرده است ، وقتى حضرت از جـریـان اطـلاع یـافـت ، اصلا مطلبى بیان نکرد و با خوشرویى و گرسنگى شب را به روز آورد و روزه گـرفـت .
3⃣1⃣. عفو و گذشت
رسـول خـدا بـه عـنـوان مـظـهـر انـسـان کـامـل ، بـالاتـریـن مـصـداق فـضـائل و کرامت هاى انسانى است . یکى از نمونه هاى ((خلق عظیم )) پیامبر عفو و گذشت او بـود کـه شـامـل هـمـه انسان ها اعم از مومنان و مخالفان بود.
آنچنان رئوف بود که هیچ گـاه در فـکـر انـتقامجویى حتى از دشمنان و معاندان نبود.
از این رو در تاریخ زندگانى مـبـارکـش از هـیـچ فـردى انـتقام نگرفت . هنگام فتح مکه وقتى پرچم در دست سعد بن عباده قرار داشت و اشعار انتقامجویى را سر مى داد، حضرت على علیه السلام را ماءمور کرد تا پـرچـم را از دسـت سـعـد بگیرد و نداى عفو و رحمت را براى اهالى مکه بلند کند. آنگاه تمام کسانى را که او را آزار و اذیت کرده و یا دشنام داده بـودنـد و یـا حـتـى در صـدد کـشـتـنـش بـرآمـده بـودنـد بـخـشـیـد.
حـتـى وحـشـى ، قـاتـل حـمـزه سیدالشهدا که قبلا دستور قتل او را صادر کرده بود، وقتى اسلام آورد و در نـزد پـیامبر چگونگى به شهادت رساندن حمزه را تشریح کرد به او فرمود، بر خیز و برو و روى خود را از من
پـنـهـان کـن !
در کـارزار احـد کـه دنـدانـش را بـا سنگ شکستند و چهره مبارکش زخمى و خون آلود شد، این حـادثـه بـر اصـحـاب و یـاران حـضـرت بسیار سخت و گران آمد لذا درخواست نمودند تا حـضرت کفار و دشمنان را نفرین کند، اما رسول اعظم فرمود: من براى لعن و نفرین مبعوث نشده ام ، بلکه من پیامبر رحمت هستم ، آن گاه دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا قوم مرا هـدایـت کـن زیـرا آن هـا نـادان هـستند.
ص۱
@hagigatèvasel