بلال حبشی مؤذن معروف رسول خدا(ص)، به جز اینکه قیافه و رنگ زیبایی نداشت٬ لکنت زبان نیز داشت. روزی یک نفر که در سخنوری و لفظ بازی بسیار توانا بود٬ در موضوعی با بلال مناظره کرد و از آنجا که بلال نمی توانست کلمات را به نیکی ادا کند٬ آن شخص سخنور٬ سخنان زیبا می گفت و با پوزخند خود بلال را مسخره می کرد.شخصی این جریان را دید. به حضور امیرمؤمنان علی(ع) آمد و عرض کرد: من امروز دیدم شخص سخنوری با بلال حبشی مناظره می کرد٬ ولی زبان بلال گیر می کرد. آن شخص با غرور خاصی سخن پراکنی می کرد و می خندید. امیرمؤمنان علی(ع) به او فرمود: ای بنده خدا٬ آن شخص سخنور می خواست با آن گونه سخن گفتن٬ ارزش خود را با ارزش اعمال بلال بسنجد٬ ولی سخن زیبای او٬ در صورتی که کردار نیک نداشته باشد٬ زشت ترین سخن است این سخنوری زیانی به بلال حبشی که در گفتارش لکنت زبان دارد نمی رساند. کردار نیک بلال از گفتار زیبای او (کسی که با بلال مناظره می کرد) بسیار با ارزش تر است.