🌺🍃قراري با خدا🍃🌺 🌸خاطره‌ای از شهید ابراهیم آل نبی 🌷 اصلاً فکر این‌که پوتین بپوشد یا نپوشد را نداشت. حتی فکر نمي‌کرد که ممکن است پای‌برهنه‌اش زخمی‌شود؟ تنها به این مي‌اندیشید که مأموریت را به نحو احسن انجام دهد. تا مي‌گفتيم: «آقا، برويم و فلان كار را انجام دهيم.» مي‌گفت: «من آماده‌ام.» آن‌وقت با پای‌برهنه از سنگر بيرون مي‌دويد. متعجب اشاره‌ای به پاهای حنا بسته‌اش می‌کردم و مي‌گفتم: «آقا، كو پوتين‌هايتان؟» جواب مي‌داد: «همين‌طوري بهتره...» 🍃🌹🍃🌹 💐يكي از ويژگي‌هايش همين بود، شايد قراري بود كه با خدای خود داشت! 📚راوی: همرزم شهید 🌸🌹🌸 @hagigei