🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌺مــادر شهید جمهــور... 🌷روی تخت نشسته‌ای. چشم دوخته‌ای به صفحه تلویزیون. دانه‌های تسبیح به سرعت درمیان انگشت‌هایت می‌چرخد. 🥀مدام آب دهانت را قورت می‌دهی. 🍁شکایت داری از خشکی دهانت. قلبت ضربان گرفته. 🪴قرص‌ها هم جواب تن پیر و رنجور تو را نمی‌دهد. 🌸تا نگاهت به جمعیت می‌افتد. تابوت پسرت را می‌بینی. بر دست‌ها می‌چرخد. صدایت به داد بلند می‌شود. 🎋مادررررر. دست‌ها را می‌کوبی بر پایت. مادررر. ابراهیم من. آری مادر ابراهیم تو. این ابراهیم توست که بر دست‌های یک ملت بلند شده. چنین با افتخار می‌چرخد. نگو کجا رفتی؟ به همان جایی رفت که تربیتش کردی. 🌹آری زودتر از تو سبقت گرفت. اشک‌هایت را با روسری سبزت پاک کن. 💐این ابراهیم توست. همانی که روزی تکیه‌گاه یتیم داری تو بود. با دست‌فروشی بار از دوش تو بر می‌داشت. 🍂دراین چند سال خدمت بار از دوش مردمش برداشته. 🌷حالا مثل یک پرنده آزاد ورها راهی است. 🌼به سوی حرم. حرم امن خدا آری صلوات بفرست مادرم. 🍃مرهم لب‌های خشکیده تو فقط ذکر صلوات است و بس. 📚سمانه واعظی 🌸🌹🌸 @hagigei