خائن رفت...✌️ او مي‌دانست كه‌ اين‌ مسافرت‌ بي‌برگشت‌ است‌؛ به‌ همين‌ جهت‌ «درموقع‌ سوار شدن‌ به‌ هواپيما حاضران‌، شاه‌ و شهبانو گريستند». محمدرضا پهلوی در خاطراتش‌ اعتراف‌ می‌کند در آن‌ لحظات‌: «احساس‌ مي‌كردم‌ واقعه‌‌ شومي‌ در شرف‌ وقوع‌ است‌، زيرا باتجربه‌تر از آن‌ بودم‌ كه‌ درباره‌ آنچه‌ احتمالاً وقوعش‌ مي‌رفت ‌تصوري‌ نداشته‌ باشم‌. مي‌خواستم‌ خود را قانع‌ كنم‌ كه‌ رفتنم‌ از ايران‌ هيجانات‌ را فروخواهد نشاند و از تنفرها خواهد كاست‌». نه‌ تنها شاه‌ كه‌ بسياري‌ از بدرقه‌كنندگان‌ نيز مي‌دانستند اين‌ سفر شومي‌ براي‌ آنها خواهد بود؛ به‌ همين‌ جهت‌ «سكوت‌ دلخراشي‌حكم‌فرما بود كه‌ جز با هق‌ هق‌ گريه‌ شكسته‌ نمي‌شد» پاسخ به تاریخ، ص 368