﷽؛ 🥀 گلبرگی از یاس کنیزک پیش آمد .... به چشم‌های خانم خانه نگریست ... - بانوی من! شما را چه شده! چه چیزی شما را اینگونه پریشان کرده؟! + در تمام زندگی تلاش کرده‌ام، چشم نامحرم مرا نبیند؛ حال نگران حجاب بعد از مرگم هستم! بانو که تعجب را در چشم‌های کنیز خوانده بود ادامه داد، + این تابوت‌هایی که مرسوم است، خیلی پوشیده نیست هر چند روی جنازه را پارچه می‌کشند، اما حجم بدن در برابر دیده نامحرم هاست!! اسماء کنیزک مهربان بانو گفت: - من در سرزمین مادری‌ام دیده‌ام تابوتی درست می‌کنند که دیواره دارد ... و اندام در مقابل دیده دیگران نیست. بانو به اسما توصیه نمود یکی از آن تابوت‌ها را برایش درست کند. 🦋 هیچ کس حضرت زهرا علیها‌السلام را از زمان رحلت پدرش تا آن روز که توانسته بود برای پوشش بعد از مرگش هم، کاری کند آنقدر خوشحال ندیده بود. 📚 کنزالعمال، جلد ۱۲، صفحه ۶۸۶ 🕯