وقتی نوبت آب خوردن ، به خود محمدآقا رسید ، سریعاً سر جایش نشست ، من آب را درون در قمقمه ریختم و او با دو دست گرفت و بعد آهسته گفت : اگر شمااجازه بدهید ، من آهسته آهسته آب رابخورم گفتم : اشکال ندارد او سپس با کمک زبانش ، قطره قطره آب راآشامید و هر بار با لذتی خاص فرو میداد و درست مثل کسی که لیوانی آبِ سرد می آشامد ، مضمضه می کرد ، محمدآقا ، این آب محدود را حدوداً ظرف چنددقیقه آشامید ، این صحنه درطول روز ، هرگاه هنگام تقسیم آب ، بین برادران مجروح می شد ، تکرار گردید https://rubika.ir/joing/DBEJAACI0JNXHAHKELUTFWPIYHCBFUDC اللهم عجل لولیک الفرج برای سلامتی وجودمقدس امام زمان۱۴یا۱۴۰صلوات اللهم عجل لولیک الفرج