وقتی جهاد مغنیه شهید شد ، خبر شهادتش را مصطفی برادرش برای مادر برد ؛
مادر خبر را که شنید گفت کیفم را بیاورید !
کیف را باز کرد و از درون کیف ، کفن بیرون آورد ..
و گفت : بدان که جهادرا برای شهادت فرستاده بودم ، نه برای زنده بودن !
کفن اورا هم آماده کرده بودم ..