🟢
#داستان
🔸خطر تعلقات دنیوی
یکی از علمای ربانی نقل می کرد:
در ایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت و بسیار آن را دوست می داشت، و همواره در یاد آن بود که گم نشود و آسیبی به آن نرسد،
او بیمار شد و بر اثر بیماری آنچنان حالش بد شد که حالت احتضار و جان دادن پیدا کرد.
در این میان یکی از علماء در آنجا حاضر بود و او را تلقین می داد و می گفت: بگو لا الله الا الله ، او در جواب می گفت نشکن نمی گویم
ما تعجب کردیم که چرا به جای ذکر خدا، می گوید: نشکن نمی گویم،
همچنان این معما برای ما بدون حل ماند تا اینکه حال آن دوست بیمارم اندکی خوب شد و من از او پرسیدم این چه حالی بود که پیدا کردی. ما می گفتیم بگو لا الله الا الله، تو در جواب می گفتی، نشکن نمی گویم،
او گفت: اول آن ساعت را بیاورید تا بشکنم،
آن را آوردند و شکست
دوستم گفت: من دلبستگی خاصی به این ساعت داشتم، هنگام احتضار شما می گفتید بگو لا الله الا الله، شخص شیطان را دیدم که همان ساعت را در یک دست خود گرفته و با دست دیگر چکشی بالای آن ساعت نگه داشته بود و می گفت اگر بگویی لا الله الا الله، این ساعت را می شکنم،
من هم به خاطر علاقه ی وافری که به ساعت داشتم می گفتم: ساعت را نشکن من لا الله الا الله نمی گوییم.
📚هزار و یک داستان: نویسنده محمد محمدی اشتهاردی
🔵 کانال
#داستان و
#طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92