🟢
#داستان
🔸ازدواج آسان
روزی مردی آمد نزد خلیفه و گفت من زن میخوام
خلیفه رو کرد به زنهایی که پشت پرده بودند و گفت کی دوست داره زن این مرد بشه؟
یک زن گفت ای خلیفه من حاضرم زنش بشوم و یک باغ هم دارم میدهم بهش
زن دوم گفت ای خلیفه من زنش میشوم و یک اسب دارم اون را هم هدیه میدم بهش
زن سوم گفت ای خلیفه من زنش میشوم و یک گاو دارم هدیه میدم بهش
خلیفه رو کرد به آن مرد و گفت کدامش را میخواهی؟
مرد گفت ای خلیفه اگه اجازه دهید سوار اسب شوم، افسار گاو را بگیرم و برم توی باغم.
#خندیدنی
@hal_khosh