💠 👈اهمیت برای حضرت علیه السلام از علی پسر دعبل خزاعی (شاعر معروف اهل بیت نقل شده) که گفت: (با اینکه از شیعیان علی بن موسی الرضاعلیه السلام) بود، و آن حضرت را بسیار دوست می‌داشت) در وقت مردن رنگش تغییر یافت، زبانش بند آمد و صورتش سیاه شد، (از ترس ملامت دشمنان آن را مخفی داشتم، و در پنهانی او را غسل داده و دفن نمودم، و از این جریان بسیار محزون بودم.) نزدیک بود از مذهبش برگردم، تا اینکه بعد از سه روز او را در خواب دیدم با روی نورانی، که جامه سفید نیکویی در بر، و کلاهی سفید بر سر داشت. گفتم: پدر جان‌، خداوند با تو چگونه رفتار کرد؟ گفت: فرزندم، آنچه مشاهده کردی از سیاهی صورت و بند آمدن زبان به جهت شرب خمر در دنیا بود، در همان حال بودم تا این‌که رسول خدا صلی الله علیه و آله با لباس و کلاهی سفید تشریف آوردند،‌و به من خطاب کردند: تویی دعبل؟ (که برای شهیدان اهل بیت من مرثیه می‌گفتی، و دوستان ما را در مصیبت ایشان می‌گریاندی)؟ عرض کردم: بله یا رسول الله. فرمود: از آن مراثی که در حق ایشان گفته‌ای چیزی بخوان، (پس قبر من وسیع شد و صندلی گذاردند،‌ و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن نشستند، و ملائکه بسیار در خدمت آن جناب بودند) من خواندم: لا اضحک الله سنّ الدهر ان ضحکت و آل احمد مظلومون قد قهروا مشردون نفوا عن عقر دارهم کانهم قد جنوا ما لیس یغتفو هرگز روزگار و اهل آن خندان و شادمان نباشند (و روزگار بکام ایشان نگردد) و حال آنکه به اهل بیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ظلم و ستم رسیده، و همگی خوار و زار گردیدند و مظلوم و مقهور می‌باشند. ایشان را به زور و ستم از خانه‌هایشان دربه در کردند، به طوریکه گویا گناهی از ایشان سر زده که آمرزیدنی نیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله (گریستند) و جامه سفیدی که پوشیده بودند به من عطا فرمودند و مرا شفاعت کردند. کانال و حال خوش, http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92