#دلنوشته
سلام فائزه...
وقتی بهت سلام میدم حس میکنم الان توبغل امام علی ای وداری بهم لبخند میزنی،وفکرمیکنی،به تموم گناهایی که باعث شد من پیش تونباشم...
بحث بحث یکروز بود،۲۴ ساعت...
بقول شهید حججی دکتر تویه سانت میبینی،اونیکه میخواست شهادتو امضا کنه یه کوه گناه دیده...
شایدم صلاح براین بودکه بمونیم ولزتوبه شاگردامون بگیم،نمیدونم...
ماکه لیاقت نداشتیم بیایم مراسمت ولی بقول یکی از هم دانشگاهیام حاج حسین یکتاگفتن:رفت ببینه کسی جانمونده باشه...حالا وقتشه فریاد بزنم:من اینجا...من جاموندم....بد جاموندم،اونقدری که حتی نتونستم به مراسمت برسم...
دارم فکرمیکنم توچیکارکردی که شهیده شدی...توبین مابودی،روصندلی هایی که مانشستیم نشستی،غذایی که ماخوردیمو خوردی وتخت بغلی ما خوابیدی...
بین تموم غرغرهامون رشد کردی...
توپرکشیدی وماهنوزم داریم به شرایط غرمیزنیم...
فائزه،وقتی بحث غیبت پیش میومد توچیکارمیکردی...؟
فائزه،اینروزا خیلی دلم گرفته...
سرسفره شهدا نشسته ایم وحواسمان به شمانیست...حواسمان نیست که تواز زمان دهه۶۰ وجو فراگیر دفاع مقدس نبودی،تودر زمانی پر زدی که دنیا پر از گناه بود،تابه ماثابت کنی راه شهادت هنوز هم بازاست وباز هم میشود خدارا عمیقا درآغوش گرفت...
اینروزها هرکه مرا میبیند شوخی جدی میخندد ومیگوید لیاقت نداشتی...
اشایددراین دنیا گناه قلب هایمان را پوشانده وچشمانمان را نابینا کرده،اما،دلخوشم...
به صدای استادم که درگوشم میپیچد...
شاید قراراست بمانی ونسلی تربیت کنی چون شهدا...توقلم بردستم بده و حرف بر زبانم جاری کن،
بگذار شاگردانم زیباتر،
نام معشوقت را صدابزنند...!
به قلم:رها...:)
#شهیدان_معلمند
📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان
#تهران
🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم
🆔
@halif_media