#شعر🍁
به رقصِ دل کُشِ شمشیرِ تیزِ مژگانم
دریده شد جگرِ من ز تیغِ دندانم
مُدام میجَوَد انگورِ اشک را یک داغ
من آن پیالهی لبریزِ بغضِ کرمانم
نمک به زخمِ دلم زَن، ز داغِِ بی اشکم
من آن ارومیهی خشکچشم ایرانم
چو شمع ، اشک ، ندارم ز داغت از حیرت
چو شمع ، سوخته ای رو به رویِ چشمانم
قسم به خون شفق در میانهیِ مغرب
چنان شهید رحیمی ، میانِ میدانم
بگو تو آتشِ دل را فقط به حضرتِ توس
که سخت ، شوق تو دارم شَهِ خراسانم
امیر حسین داوود آبادی
#شهیدان_معلمند
📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان
#تهران
🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم
🆔
@halif_media